عنوان کتاب ( فارسی): از خوب به عالی: چرا برخی از شرکتها جهش میکنند … و سایرین نمیکنند.
عنوان کتاب (انگلیسی): Good to great: why some companies make the leap… and others don’t.
نام نویسنده: جیم کالینز
نام مترجم: ناهید سپهرپور
ناشر : آوین
سال و دوره چاپ : چاپ بیست ویکم، 1393
تلخیص : زری آبسالان
برچسبها (Keywords): شرکتهای درمسیر تعالی، رهبری سطح پنجم، مفهوم خارپشتی
مروری بر کتاب:
کتاب حاضر حاصل تلاش و پژوهش کالینز در پاسخ به این پرسش است که:”آیا هستند شرکتهایی که بتوانند با خطرات مقابله کرده و متوسط بودن در بلندمدت یا وضعی بدتر از آن را به برتری در درازمدت تبدیل کنند؟” اگر چنین است پس ویژگیهای متمایز و جهانی فرایند تبدیل شدن یک شرکت از مرحله خوب به عالی کدام است؟
در پی پاسخ این سوال کالینز و گروه تحقیقاتیاش با استفاده از معیاری سختگیرانه مجموعهای از شرکتهای متمایز که توانسته بودند از موقعیت خوب به عالی جهش کرده و پانزده سال موقعیت عالی خویش را حفظ کنند، شناسایی نمودند. در ادامه این شرکتهای درمسیر تعالی با شرکتهای همترازی که از پیمودن مسیر تعالی باز ماندهبودند مورد مقایسه قرار گرفتند تا دلایل این رهسپاری آشکار گردد. یافتههای مهم کتاب به شرح زیر میباشند:
رهبری سطح پنجم، فرهنگ مبتنی بر نظمگرایی، مفهوم خارپشتی، شتابدهندههای تکنولوژیکی، چرخه رشد و چرخه نابودی، هر یک از این یافتهها به تفصیل در یکی از فصول کتاب تشریح شده است.
در فصل اول کتاب، با عنوان خوب، دشمن عالی است؛ نویسنده ضمن بیان مفصل چگونگی شکلگیری گروه و مراحل انجام پژوهش و یافتهها، این نکته مهم را یادآور میشود که گذر از موقعیت متوسط به عالی ممکن است اما شدیداً تحت تاثیر باورهای اعضای شرکت است.
فصل دوم؛ رهبری سطح پنجم؛ رهبری سطح پنجم از اولین و مهمترین فاکتورهای تعالی است. منظور از این نوع رهبری، رهبری شخصی است که تواضع فردی بیحدی را با اراده پرشور حرفهای درهم میآمیزد.
فصل سوم؛ ابتدا فرد، سپس هدف؛ نکته اساسی که در این فصل مورد توجه نویسنده است، توجه و تمرکز بر انتخاب درست و شایسته افراد بعنوان عضوی از سازمان است. به نظر او دقت در استخدام و بهکارگماری بهینه مقدم بر هر عملکرد مدیریتی دیگری است.
فصل چهارم؛ با واقعیتهای ناخوشایند مقابله کنید؛ رهبری از خوب به عالی به معنای مطرح نمودن سوال و سپس وادار ساختن افراد به پیروی از بینش رهایی بخش شما نیست. بلکه به معنای داشتن تواضع برای درک حقیقتی است که شما هنوز در موردش اطلاعات کافی ندارید.
فصل پنجم؛ مفهوم خارپشتی؛ ایسا برلین در رساله معروف خود بهنام خارپشت و روباه؛ جهان را به دو گروه خارپشتها و روباهها تقسیم میکند. روباه استعاره از کسانی است که خیلی چیزها میدانند و خارپشت استعاره از آنانی است که تنها یک چیز خیلی مهم را میدانند. روباه با مکر خود قادر است راهکارهای پیچیده فراوان ابداع نماید و دزدکی به خارپشت حمله کند، از سویی خارپشت موجودی بدقواره و ساده لوح است. در ستیز میان خارپشت و روباه، تمام آنچه که خارپشت در برابر تندی، چالاکی و مکر روباه دارد، خارهای پشتش است. اتفاقاً از همین خاصیت استفاده کرده و خود را به شکل توپی گرد درآورده و روباه از ستیز منصرف شده، عقب نشینی نموده و در فکر ابداع راهکارهای مناسب است. دنیا هرروز شاهد جدال خارپشت و روباه است، روباه هرروز با ابداع جدیدی به جدال با خارپشت میرود و خارپشت هر بار پیروز میشود.
فصل ششم؛ فرهنگ مبتنی بر نظم؛ شرکتهای رهسپار تعالی سیستمی منسجم با محدودیتهای روشن را ایجاد میکنند. در عین حال برای کارکنان خود آزادی و مسئولیت در چارچوب آن سیستم قائل هستند. آنها افرادی را استخدام میکنند که نیازی به اداره شدن نداشته و تابع نظم هستند. لذا این فقط سیستم است که اداره میشود و نه انسانها.
فصل هفتم؛ شتابدهندههای تکنولوژی؛ کسانیکه از رده خوب به عالی میرسند، بهواسطه یک حس خلاقیت عمیق و الزامی درونی نسبت به تعالیِ صرف و بهدور از ریا و بهخاطر رسیدن به تعالی برانگیخته میشوند. در مقابل؛ کسانیکه حرکت میکنند و همیشه در سطح متوسط باقی میمانند بیشتر بهواسطه ترس از عقب ماندن از دیگران برانگیخته میشوند.
فصل هشتم؛ چرخه رشد و چرخه نابودی؛ شرکتهای رهسپار تعالی هیچ عنوانی برای تحولات خود درنظر نگرفتهاند. هیچ رویداد ناگهانی، فرایند اصلی یا عملکرد از قبل برنامهریزی شدهای وجود نداشت. مدیران این شرکتها تا زمان وقوع تحول و رشد ناگهانی نمیدانند که چنین تحول اساسی پیش رو دارند. در حقیقت زمانی به این تحولات عظیم واقف میشوند که واقعا رخ داده باشند.
فصل نهم، از رهسپاری به تعالی تا پایداری؛ هدف شرکتهای عالی و پایدار صرفاً درآمدزایی برای سهامداران نیست. در حقیقت در یک شرکت عالی، سود و گردش مالی نقش خون و آب برای یک جسم سالم را دارند. درست است که این عوامل برای حیات مهم و اساسی هستند، اما مهمترین بخش زندگی بهشمار نمیروند.