سبد خرید 0

وبلاگ

استراتژی 5p مینتزبرگ

استراتژی به سازمان‌ها امکان می‌دهد تصمیمات شفاف و دقیق در مورد رقابت با دیگران بگیرند. ضمن اینکه پیاده‌سازی درست مدیریت استراتژیک به شرکت‌ها کمک می‌کند تا در بازار پیشرو باشند و مزیت رقابتی نسبت به رقبا داشته باشند. در این مقاله همراه ما باشید تا ضمن مرور برخی از مهمترین رویکردهای استراتژی، با یکی از مطرح‌ترین نظریه‌های مدیریت استراتژیک آشنا شویم: استراتژی 5p هنری مینتزبرگ.

رویکردهای استراتژی در دنیای مدیریت

در دنیای مدیریت نظریه‌های مختلفی درباره استراتژی وجود دارد. نظریه‌های استراتژی در مدیریت به مبانی و نگرش‌های مختلفی اشاره دارند که بر اساس آن‌ها الگوها و مدل‌های مدیریت استراتژیک شکل گرفته‌اند.

اگر در زمینه مدیریت مطالعه و فعالیت کرده باشید، حتما با بزرگان استراتژی که هر یک نظریه‌های مختلفی درباره استراتژی دارند آشنا هستید. با ما همراه باشید تا مروری داشته باشیم بر مهمترین شخصیت‌های دنیای مدیریت و نظریه‌هایی که با آن‌ها شناخته می‌شوند.

بیشتر بخوانید: استراتژی چیست؟ هر آنچه باید درباره استراتژی بدانید

نظریه مدیریت علمی تیلور

تیلور به عنوان «پدر مدیریت علمی» شناخته می‌شود. او اصول مدیریت علمی را منتشر کرد و بهبود کارایی نیروی کار را هدف قرار داد. از اصول تیلور می‌توان به استفاده از روش‌های علمی در ارزیابی فرایندهای کاری، تجزیه ‌و تحلیل و بهینه‌سازی وظایف اشاره کرد.

در این بین افرادی مانند پیتر دراکر، هنری مینتزبرگ و چارلز هندی نقش مهمی در توسعه نظریه‌های مدیریت داشته‌اند.

آن‌ها به مطالعه و تبیین مفاهیمی مانند مدیریت منابع انسانی، تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و ساختار سازمانی پرداخته‌اند.

 

نظریه‌های مدیریت معاصر

مایکل پورتر، استراتژیست معروف، مفاهیمی مانند رقابت، نیروهای رقابتی، مزیت رقابتی کسب‌و‌کار، مزیت رقابتی کشور، وجه تمایز، استراتژی کاهش هزینه، دیواره‌های ورود، نیچ مارکتینگ و زنجیره ارزش را توسعه داد. او به عنوان یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان استراتژی شناخته می‌شود.

پورتر، نویسنده کتاب «استراتژی رقابتی»، نظریه‌هایی در زمینه رقابت‌پذیری و استراتژی‌های کسب‌وکار ارائه کرده است.

استیون کاوی نیز با نظریه‌های مدیریتی مانند «مدیریت زمان» و «تأثیر» شناخته می‌شود.

این تئوری‌ها و شخصیت‌ها تأثیرات بزرگی بر مدیریت داشته‌اند و همچنان در دنیای مدرن مورد توجه قرار دارند. انتخاب نظریه‌های مناسب برای هر سازمان و موقعیت به توانایی مدیران برای بهبود عملکرد و توسعه مناسب کمک می‌کند.

 پارادایم‌های استراتژی

پارادایم‌های استراتژی به تفکرات، تصورات و فرضیات مختلفی اشاره دارند که در حوزه برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک وجود دارند. این پارادایم‌ها مبانی مدل‌ها و الگوهای مدیریت استراتژیک را شکل می‌دهند.

تفکر استراتژیک

تفکر استراتژیک به توانایی فکر کردن در خارج از چارچوب‌های همیشگی اشاره دارد. افرادی که مهارت تفکر استراتژیک را در خود توسعه می‌دهند، فرصت‌هایی را می‌بینند که از دید دیگران پنهان مانده است و راه‌حل‌های جدیدی برای مشکلات ریشه‌ای و قدیمی ارائه می‌دهند.

مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک شامل برنامه‌ها، اهداف، خط‌ مشی‌ها و چرخه‌های بازخوردی برای شکل‌دهی به استراتژی‌های آتی است. در نهایت، استراتژی به عنوان انتخاب صریح و روشن برای انجام یا ندادن اقدامات معین در مدیریت تعریف می‌شود. این مفهوم اساسی در تصمیم‌گیری‌های سازمان‌ها و تعیین مسیر آینده‌ آن‌ها نقش مهمی ایفا می‌کند.

هنری مینتزبرگ در مدیریت

استراتژی مینتزبرگ

هنری مینتزبرگ (Henry Mintzberg) یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت مدرن و نویسنده حوزه کسب‌وکار است که دیدگاه‌های تاثیرگذاری در حوزه مدیریت و تجارت ارائه داده است. او بیش از ۱۵۰ مقاله در زمینه مدیریت و بازرگانی استراتژیک نوشته و 15 کتاب از وی منتشر شده است. مفهوم افول برنامه‌ریزی استراتژیک یکی از مهمترین نظریه‌های مینتزبرگ است.

به طور خلاصه، نظریات اصلی هنری مینتزبرگ در زمینه مدیریت و استراتژی به شرح زیر است:

  1. مدیریت استراتژیک:

مینتزبرگ به مدیران توصیه می‌کند که برنامه‌ریزی استراتژیک را به عنوان یک فرآیند پویا در نظر بگیرند. او معتقد است که استراتژی‌ها باید با تغییرات محیطی و داخلی سازمان هماهنگ شوند.

او مفهوم «افول برنامه‌ریزی استراتژیک» را مطرح کرده است. این مفهوم به این معناست که استراتژی‌ها به مرور زمان منسوخ می‌شوند و نیاز به بازنگری و تجدیدنظر دارند.

  1. ساختار سازمانی:

مینتزبرگ به توجه به ساختار سازمانی می‌پردازد. او معتقد است که ساختار سازمانی باید با استراتژی‌ها هماهنگ شود و به توسعه‌ی سازمان کمک کند.

او مدل‌های مختلف ساختار سازمانی را مطرح کرده است، از جمله ساختارهای ماتریسی و تابعی.

  1. نظریه‌های مدیریت:

مینتزبرگ به تحلیل نظریه‌های مختلف مدیریت می‌پردازد. او به توجه به محدودیت‌ها و مزایا هر نظریه، مدیران را به انتخاب بهینه‌ترین رویکرد برای سازمان‌هایشان تشویق می‌کند.

به طور کلی، هنری مینتزبرگ به عنوان یک نظریه‌پرداز مدیریت، تأثیر زیادی بر روی تفکر استراتژیک و ساختار سازمانی داشته است.

 

استراتژی 5p مینتزبرگ

مینتزبرگ اولین بار در سال ۱۹۸۷، مدل ۵P را در یک مقاله معرفی کرد. بسیاری از فعالان حوزه استراتژی و رسانه، هنری مینتزبرگ را با مدل 5p  می‌شناسند؛ مدلی که شامل پنج تعریف و رویکرد متفاوت برای تدوین استراتژی است که هر یک با حرف p شروع می‌شوند.

  1. برنامه (Plan): در این تعریف، استراتژی به عنوان یک برنامه‌ریزی فعالیتی تعریف می‌شود. مدیران با انجام این برنامه‌ریزی، حس خوبی پیدا می‌کنند و این اقدام قبل از اجرای آن ساخته‌ شده است.

استراتژی مینتزبرگ

 

2. شگرد (Ploy): در این رویکرد، استراتژی به عنوان یک شگرد مورد استفاده قرار می‌گیرد. این شگرد شامل ایجاد اختلال و موانع بر سر راه رقبا، دلسرد کردن آن‌ها و تأثیرگذاری بر آن‌ها می‌شود.

استراتژی مینتزبرگ

3. الگو (Pattern): در این تعریف، استراتژی به عنوان یک الگوی پایدار و موفق در کسب‌وکار سازمان تعریف می‌شود. این الگو ناشی از اقداماتی است که در گذشته سازمان است.

استراتژی مینتزبرگ

4. موقعیت (Position): در این رویکرد، استراتژی به عنوان تصمیم‌گیری در مورد چگونگی مشخص کردن موقعیت کسب‌وکار در بازار تعریف می‌شود.

استراتژی مینتزبرگ

5. چشم‌انداز (Perspective): در این تعریف، استراتژی به عنوان چشم‌اندازی دیدگاهی تعریف می‌شود که ناشی از نگاه‌ها و دیدگاه‌های مختلف در سازمان است.

استراتژی مینتزبرگ

نتیجه‌گیری

مینتزبرگ معتقد بود که تدوین استراتژی دشوار است و به فکر عمیق و زمان زیادی نیاز دارد. از سوی دیگر داشتن استراتژی درست هم به معنای پیروزی نیست و ممکن است توسط رقیبتان از بین بروید.

با درک صحیح 5p می‌توانید یک استراتژی قوی‌ تدوین کنید و از نقاط قوت و قابلیت‌های سازمان خود بهره‌برداری کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

این پست را منتشر کنید

پست‌های دیگر

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://rachoone.ir/?p=17366