محققان زمانی که شاهد موفقیت ایدههایشان هستند، عمیقا خرسند میشوند. آنها زمانی خرسندتر هستند که ایدههایشان سبب ایجاد تغییر و تحول شود، مثلا تقویت انگیزه، خلاقیت، یا بهرهوری.
اما مطرح شدن هر ایده، تبعاتی در پی دارد: مردم گاهی ایدهها را تحریف میکنند و در نتیجه نمیتوانند از مزایای آن بهره ببرند. چنین اتفاقی در سطح سازمانی و فردی برای تحقیق من در مورد طرز فکر (مایندست) «مبتنی بر رشد» در برابر طرز فکر «ثابت» رخ داد.
فهرست محتوا
افرادی با طرز فکر مبتنی بر رشد چه ویژگیهایی دارند؟
به طور خلاصه، افرادی که باور دارند استعدادهایشان قابل توسعه و رشد است (از طریق کار سخت، استراتژیهای خوب و سایر موارد) دارای طرز فکر مبتنی بر رشد هستند. احتمال اینکه آنها در مقایسه با افرادی که طرز فکر ثابت دارند (آنهایی که معتقدند استعدادهایشان، موهبتهای ذاتی هستند) به موفقیت بزرگتری دست یابند بیشتر است. به این دلیل که آنها کمتر نگران هستند باهوش به نظر برسند و در نتیجه انرژی بیشتری را صرف یادگیری میکنند.
زمانی که شرکتها از طرز فکر مبتنی بر رشد استقبال میکنند، کارکنان آنها احساس قدرت و تعهد بیشتری دارند، علاوه بر این، از حمایت سازمانی بیشتری برای همکاری و نوآوری برخوردار میشوند.
در مقابل، کارکنان شرکتهایی که عمدتا طرز فکر ثابت دارند، اغلب یک ویژگی را گزارش میدهند: افزایش تقلب و فریبکاری در میان کارمندان؛ احتمالا این ویژگیهای منفی با هدف کسب مزیت بیشتر در رقابت استعدادها بروز میکند.
در پی این یافتهها، «طرز فکر مبتنی بر رشد» در بسیاری از شرکتهای معتبر به یک کلیدواژه تبدیل شد و حتی توانست در میان بیانیه ماموریت این شرکتها جایی برای خود باز کند.
سه اشتباه رایج درباره طرز فکر مبتنی بر رشد
با این حال، بررسیهای من نشان داد که درک افراد از این ایده، محدود است. بیایید به سه تصور رایج اشتباه درباره این موضوع نگاهی بیندازیم:
- من این ویژگی را دارم و همیشه داشتهام: اغلب افراد طرز فکر مبتنی بر رشد را با انعطافپذیر بودن، آزاداندیشی یا داشتن نگاه مثبت اشتباه میگیرند؛ ویژگیهایی که معتقدند همیشه آنها را داشتهاند.
من و همکارانم این اشتباه را طرز فکر مبتنی بر رشد نادرست مینامیم. همه افراد در حقیقت، ترکیبی از طرز فکر مبتنی بر رشد و ثابت هستند و این ترکیب، به مرور و با کسب تجربه، تکامل پیدا میکند. طرز فکر مبتنی بر رشد «خالص» وجود ندارد؛ باید این نکته را بپذیریم تا به مزایایی که در پی آن هستیم دست یابیم.
- طرز فکر مبتنی بر رشد، فقط برای تحسین کردن و بهادادن به تلاش است. این امر برای دانشآموزان در مدارس و برای کارکنان سازمانها صادق نیست. در هر دو موقعیت، نتیجه اهمیت دارد. تلاش غیرمولد، هیچگاه ارزشی ندارد. فقط بها دادن به تلاش کافی نیست و یادگیری و پیشرفت نیز در کنار فرایندهایی که منجر به این ویژگیها میشود باید مورد توجه قرار بگیرند، مانند کمک گرفتن از دیگران، آزمودن استراتژیهای جدید و سرمایهگذاری بر روی شکستها با هدف حرکت موثر رو به جلو. در تمام طول تحقیق ما، نتیجه – نتیجه نهایی – حاصل درگیری عمیق در این فرایندها است.
- فقط کافیست از طرز فکر مبتنی بر رشد حمایت کنید؛ اتفاقات خوب رخ خواهند داد. بیانیههای ماموریت بسیار شگفتانگیز هستند. شما نمیتوانید با ارزشهای والایی مانند رشد، توانمندسازی یا نوآوری مخالفت کنید.
سازمانهایی با طرز فکر مبتنی بر رشد چه مزایایی دارند؟
اگر سیاستهای اجرایی شرکت در راستای واقعی و قابل دستیابی شدن آنها نباشد، این ارزشها چه معنایی برای کارکنان خواهند داشت؟ آنها فقط در حد یک شعار باقی میمانند.
سازمانهایی که دارای طرز فکر رشد هستند، فرصت مناسب برای ریسکپذیری معقول را فراهم میکنند، در حالی که میدانند ریسککردن همیشه نتیجه مثبت نمیدهد. چنین سازمانهایی به کارکنان خود بابت درسهای مهم و مفیدی که آموختهاند پاداش میدهند، حتی اگر پروژه آنها، به اهداف اصلی خود دست نیافته باشد.
این سازمانها به جای ایجاد رقابت میان کارکنان یا واحدها، از گسترش همکاری در تمام بخشها حمایت میکنند.
آنها خود را نه فقط در سخن، بلکه در عمل، متعهد به رشد تمامی اعضا میدانند و فرصتهای توسعه و پیشرفت را برای آنها فراهم میآورند. آنها سیاستهای مشخصی دارند که باعث میشود به طور مداوم، ارزشهای مبتنی بر طرز فکر رشد در سازمانشان تقویت شود.
7 راه برای تغییر طرز فکر و بازکردن قفل نوآوری
حتی با اصلاح این باورهای غلط نیز دستیابی به یک طرز فکر مبتنی بر رشد آسان نیست و این یکی از دلایلی است که همه ما مقادیری از طرز فکر ثابت را در درون خود داریم. وقتی با چالش روبهرو میشویم، انتقادی دریافت میکنیم یا با دیگران مقایسه میشویم به راحتی میتوانیم ناامنی را تجربه کنیم یا حالت تدافعی به خود بگیریم و این واکنشی است که مانع رشد میشود. محیط کاری ما نیز میتواند مملو از محرکهای طرز فکر ثابت باشد.
چگونه همیشه در مسیر رشد باقی بمانیم؟
سازمانی که در درون خود رقابت استعدادیابی راه میاندازد، مسیر تمرین تفکر و رفتار با طرز فکر رشد را ناهموار میکند، مسیری که شامل اشتراکگذاری اطلاعات، همکاری، نوآوری، دریافت بازخورد یا پذیرش خطا در افراد است.
برای باقی ماندن در مسیر رشد، این محرکها باید شناسایی شده و به کار گرفته شوند. بسیاری از مدیران و مدیران اجرایی بعد از اینکه دریافتند چه مواقعی با طرز فکر ثابت رفتار میکنند و چه عاملی در آنها احساس تهدید یا مقابله به وجود میآورد پیشرفتهای خوبی را تجربه کردهاند.
نکته مهمتر اینکه آنها با گذشت زمان یاد گرفتهاند که تعامل داشته باشند و این شخصیت خود را طوری کنترل کنند که در مسیر رسیدن به اهداف چالشبرانگیز، به آنها یاری رساند.
نویسنده: کارول دوک
مترجم: المیرا صابرنعیمی
منبع: hbr
1 Comments
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.