عنوان مقاله (فارسی): 5 پرسش استراتژی که هر رهبری باید برای پاسخ به آنها وقت بگذارد
عنوان مقاله (انگلیسی): 5 Strategy Questions Every Leader Should Make Time For
Vermeulen, Freek. 2015. “5 Strategy Questions Every Leader Should Make Time For.” Harvard Business Review, https://hbr.org/2015/09/5-strategy-questions-every-leader-should-make-time-for
تلخیص: مطهره بک زاده
خلاصه مقاله:
آیا تابهحال به این نکته توجه کرده اید که اکثر افراد در سازمان در پاسخ به پرسش درباره حالشان، بهجای «خیلی خوبم»، می گویند که سرشان شلوغ است؛ زیرا تصور می کنند در غیر این صورت، مهم به نظر نمی رسند. اگرچه اینکه شما همیشه سرتان شلوغ باشد، به این معنی است که بهعنوان مسئول استراتژی در شرکت تان فرصت کافی برای تفکر و تأمل را ندارید، واحد، گروه یا شرکتتان را بهخوبی سازماندهی نکرده اید و در معرض خطر به بیراهه بردن شرکتتان هستید. درواقع تفکر کردن در زمان ارزیابی و توسعه یک استراتژی فعالیت بسیار مهمی است.
همانطور که هنری مینتزبرگ دانشمند معروف مدیریت تشریح کرده است، بخش اعظم استراتژی نوظهور (پدیدار شونده) است؛ و نتیجه اجرای یک طرح استراتژیک نیست، بلکه ناشی از پاسخهای فرصتطلبانه به رویدادهای غیرمنتظره است. اتفاقاتی رخ می دهد و شرکت ها در پاسخ به این اتفاقات خارجی یا خوشاقبالیها به فعالیتهای مختلفی (مرتبط با مشتریان، بازار، محصولات و مدلهای کسبوکار) مشغول می شوند؛ اما در این راستا رهبران کسبوکار باید زمان کافی را برای تأمل درباره موقعیت های نوظهور نیز اختصاص دهند. آنها باید بهطور سیستماتیک تجزیهوتحلیل و در خلال آن تفکر کنند و تنظیمات (اصلاحات) موردنیاز را انجام دهند. خیلی از رهبران این کار را نمی کنند یا اینکه درنهایت زمان کافی را به این موضوع اختصاص نمیدهند.
زمانی که شما مسئول (مدیر) سازمانی هستید، خود را به تفکر درباره مسائل مجبور کنید. برای انجام این کار 5 پرسش راهنما به شرح ذیل وجود دارد که به شما در اندیشیدن درباره تصویر بزرگ[1] کمک می کند.
- چه چیزی مناسب نیست؟ از خودتان سؤال کنید، فعالیتها و کسبوکارهایی که به آنها وارد شده اید، در کنار هممعنی دارند؟ ممکن است که هرکدام بهتنهایی جذاب باشند اما آیا می توانید توضیح دهید که چرا در کنار هم بهخوبی کار می کنند؟ چرا مجموع از بخش ها بیشتر است؟ اگر نتوانید تشریح کنید که مجموع از بخش ها بیشتر است، دوباره اجزاء آن را ارزیابی کنید.
- یک فرد بیرونی چه می کند؟ شرکتها معمولاً از محصولات، پروژه ها و اعتقاداتی که از پیش به ارث مانده رنج می برند. چیزهایی که ممکن است خودشان نقشی در انجام آن نداشته و در اثر تشدید تعهداتشان بوده است. ما به چیزی متعهد شده ایم و برای آن جنگیده ایم ولی حالا چیزهایی تغییر کرده و دیگر معنی ندارد ولی ما بر آن اصرار می ورزیم. یک سؤال خوب این است که بپرسیم اگر افرادی از بیرون مدیر شرکت بودند چه میکردند؟
- آیا سازمان من با استراتژی تطابق دارد؟ وقتی در سال 1990 آل وست مؤسس و مدیرعامل SEI (یک شرکت مدیریتی ثروتمند به ارزش 195 میلیون دلار) در اثر یک حادثه در اسکی سه ماه در بیمارستان بستری بود و درباره حال و آینده شرکتش میاندیشید دریافت که نوآوری کلید استراتژی است و معماری سازمان را برای این موضوع غیر مناسب دید لذا زمانی که به کار بازگشت، بوروکراسی را کاهش داد، ساختار گروهی را پیاده کرد و بسیاری از قوانین شرکت را رها کرد و این اقدامات منجر به رشد بیشتر ارزش مالی شرکت شد. درواقع همه رهبران باید مانند وست از خود بپرسند که آیا راهی که برای شرکت در نظر گرفته اند مناسب آرزوهای استراتژیک شان است؟ شما چطور میتوانید سازمانتان را از ابتدا دوباره طراحی کنید؟
- آیا میدانم که چرا به این روش کارها را انجام می دهیم؟ شرکتها به یک دلیل خوب یک شیوه برای انجام کار پیدا می کنند و آن را حتی وقتی شرایط تغییر می کند، ادامه می دهند. فکر کنید و از خودتان بپرسید که آیا من میدانم که چرا هنوز به آن روش کارها انجام میشود و اگر نتوانم به این سؤال پاسخ دهم مطمئن می شوم که به روشهای بهتری میشود آن را انجام داد.
- چه پیامدهای بلندمدتی وجود دارد؟ سؤال نهایی در زمان تأمل و تفکر درباره سازمان و استراتژی شرکت تان این است که بپرسید که پیامدهای اقدامات کلیدی استراتژیکتان در بلندمدت چیست؟ ما معمولاً موضوعات را با پیامدهای کوتاهمدتشان قضاوت میکنیم زیرا چشمگیرتر هستند و اگر خوب باشند به روش اقداماتمان ادامه می دهیم. اگرچه برای بسیاری از اقدامات استراتژیک، آثار بلندمدت متفاوت خواهد بود.
طبق تعریف، استراتژی درباره تصمیمگیریهای پیچیده در شرایط عدم قطعیت و با پیامدهای واقعی بلندمدت است؛ بنابراین نیاز به دوره های تفکر و تأمل دارد. لذا فقط شرایط و ظاهر کسبوکاری که به آن واردشدهاید را نپذیرید. رهبری محدود به انجام دادن کارها نیست، بلکه نیاز به تفکر دارد. پس برای آن وقت بگذارید.
[1] Big Picture