عنوان مقاله (فارسی): جهتگیریهای جدید در پژوهشهای حاکمیت شرکتی
عنوان مقاله (انگلیسی): New Directions in Corporate Governance Research
Hambrick, Donald C., Axel V. Werder, and Edward J. Zajac. “New directions in corporate governance research.” Organization Science ۱۹, no. 3 (2008): 381-385.
تلخیص: وحید بیگی
خلاصه مقاله:
همبریک، وردر و زاجک (۲۰۰۸) در مقالهای جهتگیریهای جدید در پژوهشهای حاکمیت شرکتی را موردبررسی قراردادند. هدف آنها ارائه یک چارچوب هدایتگر برای روشن نمودن مشارکت پژوهشگران حوزه استراتژی و سازمان در درک مفهوم حاکمیت شرکتی و متمایز ساختن این مشارکتها از سایر رشتههای بهویژه اقتصاد و حقوق بود.
واحد تحلیل اصلی در پژوهشهای حاکمیت شرکتی، سطح تحلیل سازمانی است، اما مضمون حاکمیت میتواند هم به سطوح کلانتر (فرا سازمانی) و هم سطوح خردتر (درونسازمانی) تحلیل توسعه یابد. چارچوب جهتگیریهای پژوهشهای حاکمیت شرکتی در شکل نمایش دادهشده است. در شکل زیر رهیافتهای جدید در پژوهشهای حاکمیت شرکتی مشخصشده است. از میان این رهیافتها به بررسی فرآیندهای رفتاری در سطح تحلیل خرد و درونسازمانی یعنی مسائل روانشناسی اجتماعی در حاکمیت شرکتی میپردازیم.
در سطح تحلیل خرد فرآیندهای رفتاری در شرکتها، به فرآیند تصمیمگیری و عقلانیت حاکم بر آن پرداخته میشود. در حالت ایده آل، اعضای هیئتمدیره، افراد واجد شرایطی هستند که میتوانند مشاوره و توصیههای حرفهای به مدیران شرکت ارائه دهند. بهرهمندی از تخصص اعضای هیئتمدیره مشروط به این است که مدیران اطلاعات کافی در رابطه با تصمیمات و استراتژیهای مدنظرشان را در اختیار آنها دهند تا موردبررسی قرار گیرد. بهعبارتدیگر برنامههای اقدامات آتی شرکت که توسط مدیران توسعه مییابد باید پیش از اجرا به تائید اعضای هیئتمدیره برسد. در جلسات مباحثه و بررسی، اعضای هیئتمدیره، تصمیمات مدیران را موردنقد قرار میدهند و با مطرح ساختن سؤالات مختلف جنبههای مثبت و منفی آن را میسنجند؛ اما در عمل و دنیای واقعی کمتر این حالت شکل میگیرد و کمتر شاهد مباحثه جدی و جدل برانگیز در هیئتمدیره هستیم؛ زیرا اغلب، فرآیندهای گروهی مختلفی ازجمله گروه اندیشی، غیرقابل بحث بودن و غفلت مرکب، اعضای هیئتمدیره را از مطرح ساختن سؤالات جدی در مورد تصمیمات مدیران بازمیدارد. اگرچه این موانع بهخوبی مورد شناسایی قرارگرفتهاند، اما همچنان دانش کافی در مورد چگونگی غلبه بر این موانع و توسعه فرهنگ مباحثه باز وجود ندارد.
موضوع مهم دیگر در سطح خرد تحلیل فرآیندهای رفتاری، انگیزه هیئتمدیره است. تاکنون پژوهشهای زیادی به بررسی روابط میان اعضای هیئتمدیره و مدیران شرکتها پرداختهشده است. بااینحال، دانش موجود از این رابطه یکسویه است و بیشتر به انگیزهها، عقاید، اهداف و رفتار مدیران ارشد اجرایی شرکتها اختصاص دارد و اطلاعات چندانی در مورد انگیزه اعضای غیر اجرایی هیئتمدیره برای پیوستن به شرکت موجود نیست. در پژوهشی مشخصشده که انگیزه اصلی مدیران اجرایی شرکتها، کسب مزایای مرتبط با پست اجرایی سازمان است. بهعبارتدیگر مدیران ارشد اجرایی انگیزههای روشن متعددی نظیر ثروت، قدرت و پرستیژ برای پذیرفتن مسئولیت در سطوح عالی شرکتها دارند، اما انگیزه اعضای بیرونی هیئتمدیره برای خدمت در شرکت چندان روشن نیست. در نگاه اول میتوان دلایل زیادی برای نپذیرفتن این مسئولیت سنگین توسط اعضای بیرونی هیئتمدیره برشمرد و پذیرفتن آن غیرمنطقی به نظر میرسد: حقوق و مزایای دریافتی این افراد، از عضویت در هیئتمدیره چندان جذاب نیست، فعالیتهای آنها غالباً خستهکننده و تکراری است، در زمان موفقیت شرکتها، نقششان برجسته نمیشود و در مواقع بحرانی وظایف سنگینی همچون تغییر مدیران شرکت بر عهده آنهاست.
توجه، تلاش و انتخابهای اعضای هیئتمدیره نیز همانند سایر انسانها، از ترجیحات بنیادین آنها تبعیت میکند و تحت تأثیر محرکهای مختلفی است؛ بنابراین باید نسبت به انگیزه اعضای هیئتمدیره بهویژه اعضای بیرونی و غیر اجرایی شناخت بیشتری کسب کرد.