عنوان مقاله ( فارسی): مدیریت استراتژیک منابع انسانی: یکپارچه نمودن نگرش های جهانشمول، اقتضایی، پیکره بندی و زمینه ای
عنوان مقاله (انگلیسی): Strategic human resource management: integrating the universalistic, contingent, configurational and contextual perspective
Martin-Alcazar, Fernando, Pedro M. Romero-Fernandez, and Gonzalo Sanchez-Gardey. 2005. Strategic human resource management: integrating the universalistic, contingent, configurational and contextual perspective. International Journal of Human Resource Management 16:633-659.
خلاصه مقاله:
بعد استراتژیک مدیریت منابع انسانی از اواخر دهه 1970 همزمان با دو تغییر اساسی در ادبیات توجه پژوهشگران را جلب کرده است. این دو تغییر شامل اول، تغییر از رویکرد اداره امور پرسنلی قدیم به مفهوم مدرن تر منابع انسانی؛ دوم، جهت گیری مجدد مدل های عمومی استراتژیک به جنبه های درونی سازمان. بر این اساس، این مقاله به بررسی چهار رویکرد مطرح در مدیریت استراتژیک منابع انسانی و تفاوت های آنها می پردازد.
رویکرد جهانشمول
این رویکرد این پیش فرض را دارد که متغیرها ارتباط خطی با یکدیگر داشته که می تواند بهکل جامعه تعمیم داده شود. بنابراین پژوهشگران می توانند بهترین اقدامات مدیریت منابع انسانی را مشخص کنند. این اقدامات دو ویژگی دارند:
- ظرفیت بهبود عملکرد سازمانی را دارند، 2. باید قابلیت تعمیم پذیری داشته باشند.
در ارتباط با سطح تحلیل، این رویکرد یا اقدامات منابع انسانی را بهطور مجزا مورد بررسی قرار می دهد یا در مواردی که بیش از یک بهترین اقدام را تحلیل می کند، آنچه سیستم کاری با عملکرد بالا نامیده شده است را بررسی می کند. بنابراین در مقایسه با سایر رویکردها، در این رویکرد ارتباطات سینرژیک و یکپارچه بین اقدامات منابع انسانی و سهم آنها در بهبود عملکرد، تنها از دیدگاه افزایشی موردبررسی قرارگرفته و امکان ترکیب مؤلفه های یک سیستم به شیوه های متفاوت و درنتیجه کارایی یکسان آنها برای سازمان موردپذیرش قرار نمی گیرد.
رویکرد جهانشمول فاقد مبنای تئوریک مستحکم است. تأکید این رویکرد بر آزمون های تجربی ارتباط بین اقدامات منابع انسانی و عملکرد و سطح معناداری است. در بین نظریه هایی که برای توسعه این رویکرد استفادهشده است می توان به چارچوب عاملیت و هزینه مبادله اشاره کرد.
رویکرد اقتضایی
این رویکرد بهجای ارتباطات خطی، مبتنی بر تعامل بوده و این فرض را دارد که متغیرهای اقتضایی ارتباط بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد را تعدیل می کند. بنابراین وجود برترین اقدامات که تحت هر شرایطی به عملکرد برتر منجر می شود را نمی پذیرند.
این رویکرد سطح تحلیل متفاوتی با رویکرد جهان شمول نداشته و اقدامات بهصورت مجزا و گروهی مورد تحلیل قرار می گیرد. اما زمان بررسی سیستم ها، ارتباطات سینرژیک و یکپارچگی بین اقدامات تحلیل نشده و پژوهشگران اقداماتی را بررسی می کنند که بهصورت مجزا با عملکرد در ارتباط هستند.
می توان متغیرهای اقتضایی مطالعه شده در ادبیات را در سه گروه جای داد:
- متغیرهای استراتژیک: تأثیر اقدامات منابع انسانی بر عملکرد بهطور مستقیم به میزان همراستایی این اقدامات با استراتژی کسبوکار وابسته است.
- متغیرهای سازمانی: مانند اندازه، فناوری، ساختار، ارتباط سیاسی درونی
- متغیرهای محیطی (بیرون سازمان): مانند بستر رقابتی، فناورانه، اقتصاد کلان، نیروی کار
نظریه رفتاری و دیدگاه منابع و قابلیت های سازمان چارچوب های نظری هستند که به توسعه مدل های اقتضایی کمک کرده اند. علاوه بر این، رویکرد نهادی، هزینه مبادله، سرمایه اجتماعی، چارچوب وابستگی منابع که روابط قدرت را بهعنوان عامل اقتضایی در نظر میگیرد نیز برای روابط اقتضایی مورداستفاده قرارگرفتهاند.
در این رویکرد متدولوژی مورداستفاده با تمرکز بر رویکرد کمی بوده و تکنیکهای آماری متنوع تری مورداستفاده قرار می گیرد.
رویکرد پیکره بندی
سیستم مدیریت منابع انسانی مجموعه چندبعدی از مؤلفه هایی است که می توانند به شیوه های متفاوت با یکدیگر ترکیب شوند. بنابراین سیستم منابع انسانی نهتنها باید با محیط و شرایط سازمان سازگار باشد بلکه باید ازنظر درونی نیز منسجم باشد. ارتباط بین الگوهای پیکره بندی و عملکرد سازمانی خطی نیست چراکه بین اقدامات وابستگی متقابل وجود دارد. این رویکرد ضمن تصدیق اهمیت مدلهای اقتضایی و رد هدف رویکرد جهانشمول یعنی پیدا کردن برترین اقدامات، مبتنی بر اصل هم پایانی است. هم پایانی یعنی دسترسی به اهداف کسبوکار یکسان با ترکیب های متفاوت خط مشی ها.
این رویکرد برای توضیح پویایی درونی مدیریت منابع انسانی، بر متدولوژی هایی تمرکز می کند که تعریف الگوهای مدیریت را امکان پذیر می سازد مانند تحلیل خوشه ای، تحلیل عاملی، تکنیک های شبکه عصبی.
رویکرد زمینه ای
برخلاف رویکردهای دیگر که در بهترین حالت زمینه را بهعنوان متغیر اقتضایی در نظر می گیرند، رویکرد زمینه ای از سطح سازمان فراتر رفته و منابع انسانی را در چارچوب کلان اجتماعی که با آن در تعامل است، موردبررسی قرار می دهد.