چرا باید استراتژی داشته باشیم؟

سازمان بدون استراتژی هدف‌های مشخصی برای پیشرفت و رشد ندارد و به‌طور مداوم در یک حلقه‌ی تکراری از فعالیت‌های روزمره گیر کرده و به‌سمت پیشرفت نمی‌رود.

استراتژی، یکی از موارد بسیار حیاتی در هر عرصه از زندگی و کسب و کار است. بدون داشتن یک استراتژی قوی و متعادل، نیروهایمان به یک گردباد بی‌هدف تبدیل می‌شوند. استراتژی، همان دستگاه ناوبری است که به ما کمک می‌کند در مسیر موفقیت پیش برویم و به اهدافمان دست پیدا کنیم.

مایکل پورتر، پدر استراتژی مدرن، معتقد است: «استراتژی، تعریف محدوده‌ای است که یک شرکت می‌خواهد در آن، منحصر به فرد باشد.» پس برای بی‌رقیب ماندن در دنیای کسب‌وکارتان، باید مفاهیم استراتژی را بدانید.

ما در راچونه کنار شماییم تا برخی از برترین کتاب‌های حوزه استراتژی را به شما معرفی کنیم.

با خواندن این کتاب‌ها، به نحوه تدوین استراتژی‌های پویا و تحول‌آفرین علاقه‌مند می‌شوید و در هر شرایطی قدرت تصمیم‌گیری را خواهید داشت. علم استراتژی به شما ابزارهایی قدرتمند ارائه می‌دهد تا بتوانید به شکل هوشمندانه اقدام کنید، به دیگران دستور ندهید، بلکه ایده‌های خود را با آنان به اشتراک بگذارید و همراه با آنان به سوی موفقیت حرکت کنید.

هر یک از این کتاب‌ها، که از محبوب‌ترین و مطرح‌ترین کتاب‌ها درباره استراتژی هستند، با دیدگاهی متفاوت از استراتژی می‌گویند.

بیشتر بخوانید: استراتژی چیست؟ هر آنچه باید درباره استراتژی بدانید

10 کتاب مهم درباره استراتژی

1. هنر رزم

کتاب هنر رزم یا هنر جنگ اثر سان تزو (سون جو) یک رساله کلاسیک چینی باستانی است که در قرن ششم پیش از میلاد مسیح نوشته شده است.

نویسنده در این کتاب بینش ارزشمندی در مورد تفکر استراتژیک، تصمیم‌گیری و جنگ ارائه می‌دهد که می‌تواند برای جنبه‌های مختلف مدیریت استراتژیک مدرن استفاده شود. (معرفی کامل این کتاب در سایت راچونه)

2. از خوب به عالی

کتاب از خوب به عالی اثر جیم کالینز عواملی را که شرکت‌های خوب را از شرکت‌های بزرگ واقعاً متمایز می‌کند تجزیه و تحلیل می‌کند و استراتژی‌های رهبری و مدیریت را برای دستیابی به موفقیت بلند مدت فراهم می‌آورد. (معرفی کامل این کتاب در سایت راچونه)

3. استراتژی رقابتی

مایکل پورتر در کتاب استراتژی رقابتی، پنج نیروی رقابتی که شکل‌دهنده استراتژی هستند را مطرح می‌کند و ابزارها و چارچوبی را برای تجزیه و تحلیل صنایع و ایجاد استراتژی‌های رقابتی مؤثر ارائه می‌دهند. (معرفی کامل این کتاب در سایت راچونه)

4. استراتژی اقیانوس آبی

کتاب استراتژی اقیانوس آبی (Blue Ocean Strategy) اثر دبلیو چان کیم و رنه ای. مابورنی، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های حوزۀ کسب‌وکار است. نویسندگان این کتاب مفهوم ایجاد فضای بازار غیرقابل رقابت، معروف به «اقیانوس آبی» را از طریق استراتژی‌های نوآورانه معرفی می‌کنند و به شما می‌گویند بهتر است به جای رقابت با شرکت‌های مشابه در یک بازار پر از رقابت، به دنبال فضای بازاری دست‌نخورده بگردید. (معرفی کامل این کتاب در سایت راچونه)

5. مدیریت استراتژیک

کتاب مدیریت استراتژیک نوشته فرد آر. دیوید یکی از کتاب‌های معتبر در زمینه مدیریت استراتژیک است. این کتاب به طور جامع به مفاهیم کلیدی مدیریت استراتژیک می‌پردازد و به خواننده کمک می‌کند تا درک عمیقی از اهمیت و اجزا و عوامل موفقیت استراتژیک کسب و کار پیدا کند.

در این کتاب، فرد آر. دیوید به تشریح مسائل مهمی از جمله تحلیل محیطی، استراتژی‌های رقابتی، تحلیل SWOT، صنعت و رقبا، استراتژی‌های توسعه بازار، استراتژی‌های تمرکز و … می‌پردازد. او به صورت روان و قابل درک مفاهیم پیچیده مدیریت استراتژیک را شرح داده و با استفاده از مطالعات موردی و مثال‌های واقعی، خواننده را هدایت می‌کند.

اگر دانشجوی مدیریت هستید این کتاب یکی از منابع اصلی شما برای درک بهتر استراتژی خواهد بود، ضمن اینکه این کتاب برای اساتید، مدیران و علاقه‌مندان به مدیریت استراتژیک که به دنبال درک عمیق‌تر و کاربردی‌تر این حوزه هستند بسیار مفید خواهد بود. (معرفی این کتاب در سایت راچونه)

6. معضل مبتکر

کتاب معضل مبتکر (The Innovator’s Dilemma) یکی از کتاب‌های معروف در زمینه کارآفرینی و نوآوری است که توسط کلیتون ام. کریستنسن (Clayton M. Christensen: Christensen) نوشته شده است.

این کتاب به بررسی چالش‌ها و موانعی که رو به روی شرکت‌ها در فرآیند نوآوری قرار می‌گیرند پرداخته و راهکارهایی برای پیشرفت و بقاء در عصر تغییر و نوآوری را ارائه می‌دهد.

7. بازی بُرد: استراتژی چیست و چگونه انتخاب می‌شود؟

کتاب بازی برد (Playing to Win) نوشته ای جی لافلی و راجر مارتین، رئیس اجرایی سابق شرکت Procter & Gamble، است. این کتاب یک راهنمای عملی برای برندسازی و استراتژی شرکت‌ها است و بر اصول اصلی برندسازی و رشد تمرکز دارد.

8. تفکر، سریع و کند

کتاب تفکر، سریع و کند اثر دانیل کانمن، برنده جایزه نوبل به بررسی تعصبات شناختی و فرآیندهای تصمیم‌گیری می‌پردازد که بر تفکر استراتژیک تأثیر می‌گذارد و به مخاطبان کتاب کمک می‌کند تا از میانبرهای ذهنی و مشکلات آگاه شوند. (معرفی کامل این کتاب در سایت راچونه)

9. نوپای ناب

نوپای ناب (The Lean Startup) اثر اریک ریس یکی از آثار برجسته اریک ریس، رهبر شناخته‌شده و توسعه‌دهنده فرآیند تفکر کارکردی است. این کتاب به بررسی فرهنگ سازمانی و توانمندسازی انسان‌ها در سازمان‌ها می‌پردازد و رویکردی نوین برای مدیریت منابع انسانی را مطرح می‌کند. اریک ریس در این کتاب، به بررسی و تبیین مفاهیم مهمی مانند توانایی پنهان، توانایی غیرفعال و توانایی پدیدار می‌پردازد.

نوپای ناب به عنوان یکی از آثار کلاسیک در زمینه مدیریت، مفاهیم مهمی را در خصوص توانمندسازی انسانی و بهره‌وری سازمانی مطرح می‌کند و می‌تواند به مدیران و رهبران سازمان‌ها کمک فراوانی کند تا بهبودهای مثبتی در عملکرد و بهره‌وری سازمانی خود داشته باشند.

10. هنر استراتژی

کتاب هنر استراتژی نوشته Avinash K. Dixit و Barry J. Nalebuff یکی از معروف‌ترین کتاب‌ها در زمینه استراتژی‌های تصمیم‌گیری است. این کتاب به طور جامع بر روش‌ها و اصول مهمی که در فرایند تصمیم‌گیری استراتژیک اثرگذار هستند، تمرکز دارد.

یکی از نکات قوت کتاب هنر استراتژی این است که تمامی موضوعات به زبان ساده و قابل فهم برای خوانندگان توضیح داده‌شده‌اند. نویسندگان با ارایه مثال‌های واقعی و تمرین‌های عملی، به خواننده کمک می‌کنند تا مفاهیم را بهتر درک و به کار بگیرند. (معرفی کامل این کتاب در سایت راجونه)

گردآوری و ترجمه: المیرا صابرنعیمی

The post 10 کتاب مهم استراتژی که باید بخوانید appeared first on راچونه.

آنچه در نوپای ناب می‌خوانیم

اریک ریس در این کتاب، به بررسی و تبیین مفاهیم مهمی مانند توانایی پنهان، توانایی غیرفعال و توانایی پدیدار می‌پردازد.

مفهوم «توانایی پنهان» به دسته‌ای از توانایی‌ها یا استعدادهایی اشاره دارد که در انسان‌ها وجود دارد اما به‌طور کامل شناخته نشده و بیرون آمده نیست. اریک ریس با تاکید بر اهمیت شناسایی و توسعه این توانایی‌های پنهان، به افزایش بهره‌وری و ارتقای عملکرد سازمانی پرداخته است.

در مورد «توانایی غیرفعال» اریک ریس به توانایی‌ها و استعدادهایی اشاره می‌کند که در حال حاضر فعال نیستند ولی اگر فرصت مناسبی برای توسعه آنها فراهم شود، می‌توانند به یک منبع ارزشمند تبدیل شوند.

و در مورد «توانایی پدیدار»، اشاره به توانایی‌ها و استعدادهایی دارد که قابل مشاهده و شناخته شده و به خوبی بهره‌برداری می‌شوند.

نوپای ناب به عنوان یکی از آثار کلاسیک در زمینه مدیریت، مفاهیم مهمی را در خصوص توانمندسازی انسانی و بهره‌وری سازمانی مطرح می‌کند و می‌تواند به مدیران و رهبران سازمان‌ها کمک فراوانی کند تا بهبودهای مثبتی در عملکرد و بهره‌وری سازمانی خود داشته باشند.

کتاب نوپای ناب، نوشته‌ اریک ریس، یکی از مهم‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های شناختی و توسعه فردی است.

چرا باید نوپای ناب را بخوانیم؟

ایده نگارش این کتاب در زمان کار اریک ریس به عنوان یکی از بنیانگذاران و مدیر ارشد فناوری شبکه اجتماعی  IMVU به ذهنش رسید. او ایده‌هایش را مستندسازی کرد و همان ایده‌ها در نهایت منتهی به نگارش کتاب «نوپای ناب» شد؛ کتابی که از همان زمان به عنوان یک اثر مفید در زمینه مدیریت کارآفرینی و استارتاپ مطرح شد.

دلیل اصلی اهمیت این کتاب این است که نویسنده در آن به بررسی موضوعی جذاب و کاربردی می‌پردازد: مفهوم یادگیری و چگونگی بهبود فرآیند یادگیری.

با خواندن این کتاب تکنیک‌ها و روش‌های موثر برای یادگیری عمیق و پایدار را می‌آموزید و درک می‌کنید که چگونه می‌توان بهترین استراتژی‌ها را برای یادگیری به‌کار گرفت. (اگر به دنبال مطلب جامعی درباره مفاهیم و مبانی استراتژی هستید «استراتژی چیست» را در سایت راچونه بخوانید.)

کتاب نوپای ناب به طور خاص با بررسی مفاهیمی همچون تمرکز، حافظه، چگونگی حل مسائل پیچیده و ارتقای مهارت‌های تحلیلی مخاطب را در تقویت و بهینه سازی فرآیند یادگیری کمک می‌کند. این کتاب ابزارها و روش‌هایی ارائه می‌دهد که می‌تواند به شناخت بهتر روش‌های یادگیری شخصی و تقویت توانایی‌های شناختی کمک کند.

مخاطبان نوپاب ناب

با توجه به اینکه کتاب نوپای ناب به صورت عملی و کاربردی به موضوع یادگیری می‌پردازد و روش‌های کارآمد برای بهبود یادگیری را ارائه می‌دهد، این کتاب می‌تواند برای هر فردی که به دنبال بهبود مهارت‌های یادگیری خود استفاده مفید واقع شود.

از این رو، خواندن این کتاب می‌تواند به شما کمک کند تا با توانایی‌های خود آشنا شوید و روش‌های بهینه برای یادگیری موثرتر را درک کنید. اگر به دنبال درک مفهوم استراتژی و آشنایی با راهکارهای موفقیت شغلی و توسعه فردی هستید، نوپای ناب قطعا گزینه جذاب و مناسبی برای شماست.

نوپای ناب در ایران

این کتاب با عنوان اصلی The Lean Startup در ایران با ترجمه‌های مختلفی راهی بازار کتاب شده است.

انتشارات ترنگ کتاب نوپای ناب را با ترجمه ویدا لطفی و با عنوان «مقدمه‌ای بر استارت‌آپ‌های موفق» منتشر کرده است.

قدرت خلق کسب و کار نوپا» عنوانی است که انتشارات پندار تابان و فرخ بافنده، مترجم کتاب، برای این اثر برگزیده‌اند.

انتشارات آدینه و انتشارات پندار پارس نیز این کتاب را با عنوان نوپای ناب به ترتیب با ترجمه موسسه ترجمیک و محمدجواد احمدپور و سید علی فاطمی منتشر کرده‌اند.

گردآوری: المیرا صابرنعیمی

بیشتر بخوانید: معرفی کتاب مدیریت استراتژیک

The post نوپای ناب appeared first on راچونه.

این کتاب به خوانندگان کمک می‌کند تا یاد بگیرند چگونه به طور هوشمندانه و مؤثر استراتژی تجاری خود را تعیین و پیاده‌سازی کنند.

بازی برد نتیجه دانش و تجربه لافِلی، مدیرعامل شرکت مطرح پی اند جی (Procter & Gamble) و راجر مارتین، رئیس سابق دانشکده مدیریت روتمَن (Rotman School of Management) است. (اگر به دنبال تعریف کاملی از استراتژی و مفاهیم آن هستید پیشنهاد می‌کنیم پیش از مطالعه معرفی این کتاب، مطلب «استراتژی چیست؟» را در سایت راچونه بخوانید.)

مروری بر مفاهیم اصلی بازی بُرد

پنج مفهوم اساسی در این کتاب به عنوان اصول تدوین استراتژی تجاری مورد توجه قرار گرفته است:

1. تعیین اهداف: برای تحقق موفقیت، شرکت‌ها باید از تعیین اهداف شروع کنند. باید بدانید که چه می‌خواهید به دست بیاورید و چرا این هدف برای شما مهم است.
2. بشنوید: برای تعیین استراتژی‌های موفق، شرکت‌ها باید به داستان بازار و مشتریان خود گوش دهند. این توجه کردن به آنها کمک می‌کند تا فرصت‌ها و تهدیدهای موجود را بهتر درک کنند.
3. انتخاب بازیگر: شرکت‌ها باید به دقت انتخاب کنند که کدام بازیگران در بازار رقابت هستند. این انتخاب باید بر اساس نقطه قوت‌ها و ضعف‌های شرکت و همچنین نیازهای مشتریان انجام شود.
4. فرضیات برای پیروزی: شرکت‌ها باید فرضیات خود را برای رسیدن به موفقیت در بازار مشخص کنند و از راهکارهای مختلف به ارزیابی بپردازند تا به بهترین استراتژی برای رسیدن به اهداف خود برسند.
5.  اهمیت رهبری: برای پیاده‌سازی استراتژی‌ها به یک رهبر موفق و متعهد نیاز است که بتواند تیم را به سوی اهداف مشترک هدایت کند.

این پنج مفهوم اساسی در کتاب بازی بُرد به مخاطبان کمک می‌کند تا استراتژی‌های موفقیت آمیزتر و هوشمندانه‌تری را برای کسب‌و‌کار خود تدوین کنند.

بازی بُرد؛ مرجعی مهم برای درک استراتژی‌

کتاب بازی بُرد یکی از معروف‌ترین کتاب‌ها در زمینه استراتژی است و مرجعی مناسب برای یادگیری و درک استراتژی محسوب می‌شود.

این کتاب علاوه بر استراتژی شما را در دنیای منابع انسانی، اقتصاد، علوم روانشناسی و مدیریت نیز با خود همراه می‌سازد.

لافلی و مارتین در این کتاب به طور کامل و بسیار جذاب و روان این موضوع را بررسی می‌کنند که چگونه می‌توان با شناخت موقعیت‌ها، تحلیل و اعمال استراتژی‌های مناسب به بهترین نتیجه دست یافت.

مهمترین ویژگی این کتاب قدرت تحلیل و بیان واضح ایده‌های پیچیده است. نویسندگان بازی برد با استفاده از مثال‌های واقعی و تاریخی به خواننده نحوه تفکر استراتژیک و اهمیت تصمیم‌های استراتژیک را نشان می‌دهند.

بیشتر بخوانید:

استراتژی چیست؟ هر آنچه باید درباره استراتژی بدانید

مخاطبان اصلی کتاب بازی بُرد

در کتاب بازی بُرد، جنبه‌های مختلفی از استراتژی، که حوزه‌ای نسبتا نوپا است، مورد بررسی قرار گرفته است. آنطور که در پیشگفتار کتاب آمده تا نیمه قرن گذشته، آن چیزی که عموم مردم امروزه آن را استراتژی می‌دانستند، خیلی ساده تحت عنوان مدیریت طبقه‌بندی می‌شد.

در بخشی از متن این کتاب آمده است: «بسیاری از سازمان‌ها در تقلای تعریفی از استراتژی و چگونگی خلق استراتژی اثربخش‌اند؛ هیچ تعریف منحصربه‌فرد، واضح و فراگیری از استراتژی یا اجماع درباره‌ی چگونگی خلق استراتژی وجود ندارد. در حقیقت، استراتژی درباره‌ی انتخاب‌های مشخص برای دستیابی به پیروزی در فضای بازار است.

اگر مدیریت ارشد سازمان را بر عهده دارید و باید درباره استراتژی‌های کسب‌و‌کارتان تصمیم بگیرید؛ در واحد طرح و برنامه‌ سازمان به دنبال الگویی برای انجام فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک می‌گردید؛ یا قصد دارید دانش خودتان را از استراتژی افزایش دهید، مخاطب اصلی این کتاب هستید.»

کتاب بازی برد؛ استراتژی چیست و چگونه انتخاب می‌شود (Playing to Win: How Strategy Really Works) اثر ای . جی. لافلی و راجر مارتین با ترجمه سید حسین جلالی در 296 صفحه از سوی انتشارات آریانا قلم منتشر شده است.

دانلود PDF صفحاتی از کتاب بازی برد 

The post بازی بُرد appeared first on راچونه.

در این جُستار با شماییم تا در مفهوم این واژه، واکاوی کنیم و ریشه‌های تاریخی و معنایی آن را دریابیم.

استراتژی چیست؟

در تعریف استراتژی به زبان ساده و به طور عمومی شاید بتوان گفت استراتژی به برنامه‌ریزی و خط‌‌مشی‌گذاری در مواجهه با یک وضعیت، هدف یا مسئله اشاره دارد.

این واژه از کلمات استراتژون (strategos) و استراتیژیکس (strategikos) در نوع‌بندی و قوانین هنر و جنگ به دست آمده؛ کلماتی که اسکندر بزرگ یا افلاطون از آن استفاده می‌کردند.

از آن زمان تاکنون استراتژی با موفقیت گره خورد، گرچه پیش از این‌ها نیز مفهومش وجود داشت و هنوز واژه‌ای برایش خلق نشده بود.

امروزه با گسترش روش‌های تجاری و روش‌های مدیریت سازمان‌ها و کارهای گروهی، این استراتژی در کسب و کارها بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

مفهوم استراتژی به عنوان یک رویکرد مهم در تصمیم‌گیری‌های سازمانی و مدیریتی به شمار می‌رود. استراتژی را می‌توان به عنوان نحوه تعیین اهداف و راهبردهای کلان سازمانی تعریف کرد که به تکامل و تغییرات گوناگون در محیط خارجی و درونی سازمان پاسخ می‌دهد.

مروری جامع بر تاریخچه استراتژی

مفهوم استراتژی از حوزه مدیریت نظامی سرچشمه گرفته است و سابقه کاربرد این مفهوم در حوزه مدیریت به دهه 50 میلادی باز می‌گردد.

اگر تاریخچه مفهوم استراتژی در مدیریت را مرور کنید به کتابی با نام «استراتژی و ساختار» اثر آلفرد چندلر می‌رسید که در آن مفهوم استراتژی را مطرح شده بود؛ مفهومی که به طور خاص در دنیای مدیریت جایگاهی ویژه یافت.

در سال 1980 مایکل پورتر (Michael Porter) مفاهیم اقتصاد را در این حوزه به کار گرفت و موضوع استراتژی‌های عام را پس از چندین سال مجدداً مطرح ساخت.

هنری مینتزبرگ مفهوم استراتژی‌های عام را گسترش داد و آنها را در چارچوب سطوح سه‌گانه استراتژی ارائه کرد.

علاوه بر این وی تعاریف گوناگون استراتژی را در پنج‌گونه دسته‌بندی کرد و برای نخستین بار مفهوم «استراتژی نوپدید را در مقابل استراتژی برنامه‌ریزی‌شده» و «شکل‌گیری استراتژی را در مقابل فرمول‌بندی استراتژی» مطرح ساخت.

برای تهیه ویدیوی آموزش تفکر استراتژیک تینکآ اینجا را کلیک کنید.

استراتژی در مدیریت نظامی

درک مفهوم و ریشه کلمه استراتژی بدون دانستن تاریخچه آن کامل نمی‌شود. از همین رو در این بخش به مفهوم استراتژی در مدیریت نظامی می‌پردازیم، جایی که برای نخستین بار داشتن استراتژی برای رسیدن به موفقیت معنا گرفت.

استراتژی واژه‌ای است که همانند واژه‌های رهبری، لجستیک و عملیات از مدیریت نظامی سرچشمه گرفته است و در این حوزه برای تشریح شیوه‌ای که به آن وسیله، نیروهای نظامی به هدف‌هایشان دست می‌یابند به کار می‌رود.

از نظر معناشناسی، واژه استراتژی ریشه یونانی دارد و ابتدا به صورت «استراتگوس» و به مفهوم یک نقش (یک فرمانده در نقش فرماندهی یک ارتش) به کار می‌رفت. همین واژه در حدود 450 سال پیش از میلاد به معنای مهارت مدیریتی (اداره، رهبر و قدرت) به کار رفت.

سابقه کاربرد مفهوم استراتژی در مدیریت نظامی به قرن‌ها قبل بر می‌گردد. اولین اثر مکتوب در این زمینه با نام «هنر رزم» (The Art of War) از یک نویسنده چینی به نام «سون تسو» (سان تزو) در حدود 500 سال پیش از میلاد به جای مانده که در آن کتاب مؤلفه‌های عمده استراتژی نظامی مطرح شده است. (اگر دوست دارید درباره این کتاب بیشتر بدانید حتما معرفی این کتاب در سایت راچونه را از اینجا بخوانید.)

پس از وی یک نویسنده رومی به نام وگتیوس در نوشته‌های خود به بیشتر این مؤلفه‌ها اشاره کرد اما تاکید وی عمدتاً بر آموزش و نظم بوده است. او معتقد بود که ژنرال‌های موفق آنهایی هستند از اصول ثابتی پیروی می‌کنند و بر شانس نیز تکیه ندارند.

در ژاپن، تفکر استراتژی در مدیریت نظامی مدیون میاموتو موساشی (Miyamoto Musashi) است که در سال 1645 «کتاب پنج حلقه» (The Book of Five Rings) خود را مشتمل بر زمین، آب، آتش، باد و فضا منتشر کرد.

از دیگر صاحبنظران استراتژی نظامی، کارل فون کلاوزِویتس (Carl von Clausewitz) بود که در نیمه اول قرن نوزدهم، پس از جنگ‌های ناپلئون به مسئله استراتژی پرداخت. کارهای او در زمینه تعریف اهداف و برنامه ریزی استراتژیک که در کتاب «در جنگ» (On War) وی پس از مرگش به چاپ رسید هنوز هم معتبر هستند.

بیشتر بخوانید: 10 کتاب مهم استراتژی که باید بخوانید

استراتژی در مدیریت نظامی؛ مانعی برای موفقیت دشمن

در حوزه مدیریت نظامی، استراتژی نه تنها با دستیابی به هدف‌های خودی ارتباط دارد بلکه به پیشگیری از رسیدن دشمن به هدف‌هایش نیز مرتبط می‌شود.

سون تسو در این‌باره می‌گوید که باید به آن چیزی پی برد که دشمن می‌خواهد بدان برسد و آنگاه او را از رسیدن به هدف محروم ساخت.

استراتژی نظامی دارای دو جزء مهم و اساسی شامل مانور و نبرد است. مانور برای دستیابی به اهداف خودی، تسخیر مواضعی که دشمن را از دستیابی به هدف‌هایش باز می‌دارد یا بازداشتن آن از انجام عملیات صورت می‌گیرد. نبرد هنگامی رخ می‌دهد که دو ارتش در مقابل یکدیگر قرار گیرند.

بیشتر بخوانید: 5 کتاب زبان اصلی برای تقویت تفکر استراتژیک

چرا استراتژی در جنگ اهمیت دارد؟

اهمیت استراتژی در جنگ شاید بر کمتر کسی پوشیده باشد. اگر یک واحد نظامی بخواهد به هدف‌هایش برسد، باید استراتژی روشنی داشته باشد تا بر اساس آن عمل کند.

‌این استراتژی باید مبتنی بر توانایی واحد نظامی برای مانور و نبرد باشد، علاوه بر این آگاهی از استراتژی‌های احتمالی دشمن و طراحی استراتژی‌های مقابله با تهدیدهای آن ضروری است. این استراتژی‌ها باید روشن، ساده، قابل درک و مبتنی بر برداشت‌های صحیح از وقایع احتمالی باشد.

شارن هورست (Scharnhorst) نیاز به تحلیل نیروها و ساختارهای اجتماعی را به عنوان مبنای درک شیوه‌های فرماندهی اثربخش و محرک مورد اشاره قرار می‌دهد.

فون بولو (Von Bülow) نیز چیرگی نقش استراتژیک موضع‌گیری جغرافیایی و نظام‌های پشتیبانی تدارکاتی را در استراتژی مورد تاکید قرار داده است.

جومینی و فون بولو هر دو به اهمیت مفاهیم تمرکز، نقاط تسلط و سرعت تحرک به عنوان نکات استراتژیک اشاره کرده و حتی کوشیده‌اند آن‌ها را صورت اصول دقیق ریاضی برای زمان خود در آورند.

در همین راستا خوب است استراتژی را بار دیگر از نگاه فون کلاوزویتس بررسی کنیم. وی فردی است که بر اهمیت داشتن هدف‌های اساسی و روشن در جنگ تاکید کرده و استراتژی جنگی را مکمل هدف‌های گسترده ملی و افق‌های زمان را فراتر از خود جنگ قلمداد کرده و سپس با این دیدگاه مدعی شده که یک استراتژی اثربخش باید بر تعداد معدودی اصول کانونی تکیه کند؛ این اصول می‌توانند چیرگی را خلق، هدایت و حفظ کنند، مثل: روحیه، شگفت آفرینی، فریبکاری، تمرکز طبیعی، تسلط بر مواضع برگزیده، بهره‌گیری از ذخایر استراتژیک، وحدت زمانی، تنش، رهایی و …

با گذشت زمان تحلیلگران استراتژیک این نکات کلاسیک را برای تعارضاتی با دامنه وسیع‌تر به کار گرفتند.

فون شلایفن (Alfred Graf von Schlieffen) توانمندی‌های کمی و تولیدی آلمان را به ظرفیت‌های تحرکاتی میدان‌های فلاندرز مرتبط کرد تا قدرت و یکپارچگی ملت را پشتوانه صف‌آرایی بی‌مانند نیروها قرار دهد. از سوی دیگر ”فوش“ و ”گراند مزون“ روحیه، استواری و حملات متمرکز پیوسته را حربه‌های مناسبی در برابر فرانسویان می‌دانستند.

وقتی این دو استراتژی رنگ باخت، هارت شیوه غیر مستقیم را مجدداً حیات بخشید.

پس از آن در ایالات متحده «متلاف» و «سنل» طرح‌ریزی برای ائتلاف‌های گسترده را آغاز کردند. این گروه به طور پنهانی تشکیل شبکه اطلاعاتی را که در تعیین نتیجه جنگ بسیار مؤثر واقع شد در پیش گرفت.

تمامی این متفکران و مدیران عصر جدید، اصول کلاسیک استراتژی را که به دوران یونان باستان باز می‌گشت به کار گرفتند، ولی شاید شگفت‌انگیزترین وجه تشابه را بتوان در استراتژی‌های جنگی «پاتن» و «رومل» مشاهده کرد که تقریباً تصویر کاملی هستند از مفاهیم مورد نظر مقدونی‌ها در زمینه تمرکز برنامه‌ریزی‌شده، میان بر زدن سریع، دور زدن و حمله به دشمن از پشت.

استراتژی چطور وارد تئوری‌های سازمان شد؟

سلزنیک (Selznick) از اولین نظریه‌پردازان تئوری‌های سازمان است که مفاهیم مربوط به حوزه استراتژی را بدون بکار بردن  واژه استراتژی در سال 1957 در کتاب «رهبری در اداره» (Leadership in Administration) مطرح کرد.

او به مواردی مانند قابلیت‌های ممتاز کننده سازمان و ایجاد هماهنگی بین وضعیت درونی و انتظارات بیرونی سازمان اشاره کرد و به طور تلویحی موضوع اجرای استراتژی را طرح و بررسی کرد.

شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید واژه استراتژی نخستین بار در چه زمانی مطرح شد.

آلفرد چندلر شخصیتی بود که در سال 1962 در کتاب «استراتژی و ساختار» برای اولین بار واژه استراتژی را به کار گرفت و در این کتاب به موضوع انتقال استراتژیک از وضعیت تک محصولی به تنوع محصولات پرداخت.

چندلر چطور به استراتژی رسید؟ وی در کتابش تاریخچه ده‌ها شرکت بزرگ تجاری آمریکا را مورد مطالعه قرار داد که در نتیجه مفهوم استراتژی در درک رفتار و به ویژه رشد سازمان‌های تجاری هویدا شد و موضوع مهم ارتباط بین استراتژی شرکت و ساختار آن پدیدار گشت. هرچند چندلر بر اهمیت ارتباط بین سازمان‌ها و بازار تاکید داشت، توضیحات وی درباره واقعیت فرمولبندی و اجرای استراتژی کاملاً روشن ساخت که این ارتباطات بسیار پیچیده‌تر از آن هستند که قبلاً فکر می‌شد.

استراتژی از دیدگاه متفکران

استراتژی در حوزه مدیریت به معنای تعیین راهبردها و اقدامات برای رسیدن به اهداف بلندمدت سازمان یا کسب و کار است. آنچه در ادامه آمده تعاریفی است که از دیدگاه چند شخصیت مهم حوزه مدیریت مطرح شده و همواره مورد توجه قرار گرفته است:

1. 1. تعریف پیتر دراکر از استراتژی (Peter Drucker)

استراتژی بر اساس درک عمیق از محیط داخلی و خارجی سازمان و با توجه به منابع و قوانین عمل می‌کند و به معنای تعیین راهبردها و اقداماتی است که سازمان را برای رسیدن به اهداف بلندمدت آماده می‌کند. استراتژی اقدامی هدفدار است و باید مولفه‌ها و اهداف مشخصی داشته باشد.

2. تعریف مایکل پورتر از استراتژی (Michael Porter)

استراتژی با تعیین مزیت رقابتی سازمان نسبت به رقبا، برای برتری در بازار، برنامه‌هایی را تعیین می‌کند. استراتژی باید به شکلی منحصر به فرد برای سازمان باشد و توانایی سازمان را به درستی تعیین و بهره‌مندی از منابع و فرصت‌ها را فراهم کند.

3. تعریف هنری مینتزبرگ از استراتژی (Henry Mintzberg)

استراتژی، نقشه‌برداری برای رفتار و تصمیم‌گیری‌های آینده سازمان است. استراتژی با تعیین الگوهای کاری و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک برای رسیدن به هدف مشخص، سازمان را کنترل و کناره‌گیری‌ها را پیش‌بینی می‌کند.

4. تعریف ایگور آنسوف از استراتژی (Igor Ansoff)

استراتژی تهیه و اجرای برنامه‌های منطقی برای تطبیق سازمان با تغییرات محیطی است. استراتژی باید به شکلی برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی شده باشد و همچنین شامل تصمیم‌گیری درباره سیاست‌ها، منابع و هدف‌های سازمان باشد.

5. تعریف ترنستروم از استراتژی (Fredrick E. Turystrom)

استراتژی، برنامه‌ریزی برای استفاده بهینه از منابع و توانمندی‌های سازمان در مقابل فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی است. استراتژی باید با توجه به شرایط متغیر بازار و تغییرات درونی سازمان، به شکلی مداوم تجدید نظر شود تا سازمان به درستی به عملکرد ایده‌آل خود نزدیک شود.

تعریف استراتژی از دیدگاه‌های مختلف

دو نظریه‌پرداز در حوزه رفتار سازمانی به نام‌های هوفر و شندل نیز چهار مؤلفه برای استراتژی بیان می‌کنند: تمرکز، مزیت رقابتی، هم‌توانی، آرایش یا آماده کردن منابع.

در این رویکرد می‌توان به چافی نیز اشاره کرد که تعریف‌های ارائه شده از استراتژی را در سه مدل دسته بندی کرد:

1. استراتژی خطی
2. استراتژی انطباقی
3. استراتژی تفسیری

این نکته را باید در نظر گرفت که استراتژی یک نقشه است؛ یعنی نوعی مسیر اقدام آگاهانه و و رهنمودی برای برخورد با یک وضعیت. برمبنای این تعریف، استراتژی‌ها دو ویژگی دارند:

1. پیش از به کار بردنشان ایجاد می‌شوند.
2. آگاهانه و هدف‌دار به وجود می‌آیند.

مور نیز استراتژی را «طرحی برای اقدام» معرفی می‌کند یعنی «تصوری پیش از اقدام».

استراتژی یک الگو است، به ویژه الگویی از یک سلسله اقدامات. با این تعریف می‌توان گفت استراتژی تداوم رفتار است، چه اندیشیده شده باشد، چه نباشد.

در دیدگاه هیوم «استراتژی‌ها ممکن است نتیجه اقدامات و اعمال  انسانی باشند و نه طرح‌های انسانی.

از طرفی، به طور کلی می‌توان گفت استراتژی یک مسیر است که سازمان را به سمت اهداف بلندمدت خود هدایت می‌کند و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک را در خصوص منابع، محصولات و بازارها شامل می‌شود. استراتژی نقش بسیار مهمی در کسب و کار دارد و اجرای صحیح آن می‌تواند برتری را بر رقبا و رشد پایدار را برای سازمان فراهم کند.

انواع استراتژی کدامند؟

استراتژی گونه‌های مختلفی دارد که می‌توان آن‌ها را از نسبتاً اندیشیده تا کاملاً نوپدید دسته‌بندی کرد. بر این اساس، می‌توان 8 نوع استراتژی را دسته‌بندی کرد:

• استراتژی برنامه‌ریزی شده
• استراتژی کارآفرینانه
• استراتژی ایدئولوژیکی
• استراتژی چتری
• استراتژی فرایندی
• استراتژی ناپیوسته
• استراتژی توافقی
• استراتژی تحمیلی

استراتژی و تاکتیک

استراتژی در حوزه نظامی و استراتژی کسب و کار دارای مفاهیم و اصول مشترکی هستند و نکته‌ای که در تعریف آن‌ها باید در نظر گرفت، تفاوت بین استراتژی و تاکتیک است.

در استراتژی به معنای موضع و در مقایسه با تاکتیک می‌توان به چند مورد اشاره کرد:

• واژه استراتژی به چیزهای مهم اشاره دارد و واژه تاکتیک به جزئیات.
• آر. پی. روملت معتقد است: «استراتژی یک شخص، تاکتیک شخص دیگری است و استراتژیک بودن چیزی بستگی به آن دارد که شم ا کجا می‌نشینید.».
• استراتژی یک موضع است، وسیله‌ای برای مشخص کردن اینکه یک سازمان در کجای محیط و در کجای بازار قرار دارد.
• استراتژی نیروی واسط میان سازمان و محیط است، یعنی میان بافت داخلی و خارجی.

استراتژی به معنای دیدگاه

استراتژی یک دیدگاه است که محتوای آن تنها از یک وضعیت شاخص تشکیل نمی‌شود، بلکه نوعی تصور ذهنی پایدار را نسبت به جهان در بر می‌گیرد.

فیلیپ سلزنیک معتقد است: «شخصیت سازمان را تعهدهایی می‌سازند منسجم و مشخص نسبت به چگونگی عمل بازتاب، که در درون آن جای گرفته‌اند.»

این نکته را باید مد نظر داشت که استراتژی، فراتر از هر چیز، یک مفهوم ذهنی است. تمامی استراتژی‌ها جنبه انتزاعی دارند و تنها در ذهن افراد ذینفع وجود دارند.

استراتژی را می‌توان دیدگاهی مشترک میان اعضای یک سازمان دانست که بر مبنای مقاصد یا اقدامات آنها یا هردو شکل می‌گیرد. نکته اساسی در بررسی استراتژی، چگونگی درک و شناخت اندیشه جمعی است.

ارتباط استراتژی و ساختار؛ راهی برای سودآوری سازمان

چندلر وقتی اصطلاح استراتژی را بکار برد، فقط استراتژی رشد را مدنظر قرار داد اما در ادامه مایلز و اسنو انواع چهارگانه سازمان‌های استراتژیک را بر مبنای میزان تغییر در محصول یا بازار یک سازمان طبقه‌بندی کردند.

توجه اصلی چندلر به رشد بود نه سودآوری و تناسب صحیح استراتژی و ساختار، رشد را موجب شده و نه سود آوری را و او این را معیار اثربخشی سازمان قلمداد کرد.

بعد از بررسی چندلر در اوایل دهه 1960 مهم‌ترین تحقیق پیرامون رابطه استراتژی-ساختار به وسیله مایلز و اسنو انجام شده است. طبقه‌بندی آنها از انواع چهارگانه سازمان‌های استراتژیک بر مبنای میزان تغییر در محصول یا بازار یک سازمان، مهمترین چارچوبی است که در حال حاضر برای تعریف استراتژی و تاثیر آن بر طرح ساختار بکار می‌رود.

انواع سازمان‌های استراتژیک

تا اینجا تعریف و انواع استراتژی را بررسی کردیم، حال سوال این است آیا سازمان‌های استراتژیک را هم می‌توان در دسته‌های مختلف گنجاند؟

در سال‌های اخیر استراتژی به عنوان یکی از تعیین‌کننده‌ترین ارکان ساختار سازمانی مورد توجه قرار گرفت.

اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی بود که دو پژوهشگر به نام‌های مایلز و اسنو پژوهش جامعی را پیرامون رابطه استراتژی و اثرات آن بر عملیات و طرح ساختاری سازمان‌های صنعتی و بازرگانی انجام دادند. نتیجه پژوهش آن‌ها نوعی تقسیم‌بندی سازمانی بود که بر اساس آن سازمان‌ها به چهار دسته طبقه‌بندی شدند.

این تقسیم‌بندی براساس میزان تغییر در محصولات یا بازار صورت گرفت. بر این اساس هر سازمان در یکی از گروه‌های سازمان‌های استراتژیک تدافعی، آینده‌نگر، تحلیلگر و انفعالی قابل تعریف است:

سازمان‌های تدافعی: مدیریتی که تحت استراتژی تدافعی است پذیرای هیچ گونه تغییر یا عدم اطمینان محیطی نیست و معمولا ساختار این سازمان‌ها با هدف بهینه‌کردن کارآیی طراحی می‌شود.

سازمان‌های آینده‌نگر: توانایی آنان در یافتن و بهره جستن از فرصت‌های بازاریابی و تولید محصولات جدید نهفته است.

سازمان‌های تحلیل‌گر: در جستجوی حداقل کردن ریسک و حداکثر کردن سودند.  آنها حیات خود را با تقلید از دیگران طی می‌کنند.

سازمان‌های انفعالی: یک استراتژی محدود و جزئی در پیش می‌گیرند. به طور کلی ضعیف عمل کرده و در پاسخ به محیط، واکنش مناسب ارائه نمی‌دهند و نسبت به تجهیز خود به یک استراتژی ویژه برای آینده تمایل چندانی ندارند.

اینکه یک استراتژی چقدر می‌تواند تعیین کننده باشد نیز به عوامل زیادی بستگی دارد که مقاومت کارکنان در برابر تغییر،  بالا بودن نسبت سرمایه به نیروی کار در یک سازمان، مواجهه سازمان با رقابت کمتر، سرعت واکنش به تغییر کمتر و اتخاذ استراتژی جذب برای تداوم ساختار چند بخشی بخشی از آن‌هاست.

استراتژی در اوایل دوره شکل‌گیری سازمان تاثیر بیشتری دارد. به محض اینکه کارکنان استخدام شدند، خریداری تجهیزات صورت گرفت و همچنین رویه‌ها، قوانین و خط‌مشی‌ها تدوین شدند، همه اینها بعنوان یک مجموعه در برابر تغییر از خود مقاومت نشان می‌دهند.

همچنین نسبت سرمایه به نیروی کار در یک سازمان، اثر استراتژی را روی ساختار تحت تاثیر قرار می‌دهد. اگر این نسبت پایین باشد (مثلا انباشت نیروی کار وجود داشته باشد) مدیران در تغییر و تحت تاثیر قرار دادن ساختار از آزادی عمل بیشتری برخوردار خواهند بود.

زمانی که استراتژی جدیدی اجرا می‌شود معمولا تغییر فوری در ساختار صورت نمی‌گیرد. عامل اصلی که بر این زمان خلاء تاثیر می‌گذارد میزان فشار رقابتی است، که هر چه سازمان با رقابت کمتری مواجه باشد این واکنش از سرعت کمتری برخوردار خواهد بود.

اما حداقل در یک مورد این امکان وجود دارد که ساختار، استراتژی را تعیین کند. زمانی که یک ساختار چند بخشی شکل می‌گیرد و برای تداوم و پایداری آن ساختار یک استراتژی جذب اتخاذ می‌شود.

استراتژی و فرهنگ

باورها، ارزش‌ها، هنجارها و فلسفه مدیریت رده بالا، عواملی انکارناپذیر هستند که فرایند تدوین استراتژی را هدایت می‌کنند.

استراتژی نیز به نوبه خود زمینه یا دستور کار سازمان را تنظیم می‌کند. باورهای افراد شامل قواعد، هنجارها، ارزش‌ها و مفروضات مشاهده شده هستند که ممکن است دربردارنده قواعد کاری، هنجارهای مربوط به تعامل با همکاران، زیردستان یا بالا دستان و چگونگی رفتار با مشتریان باشند. بنابراین مدیریت فرهنگ و استرتژی یک وظیفه کلیدی برای مدیریت به شمار می‌رود.

از دید دیویس فرهنگ از دو نوع باور شکل گرفته است: باورهای راهنما که ریشه‌های فلسفی و اصولی هستند و باورهای روزمره که قواعد و احساسات مربوط به رفتارهای هر روزه هستند.

شوارتز و دیویس یک راهنما برای مدیریت فرهنگ ارائه کرده‌اند که از چهار حالت تشکیل شده است:

1. صرف نظر از فرهنگ: این روش قابل اعتماد نیست.
2. مدیریت حول محور فرهنگ برای شناخت و پذیرش فرهنگ و کاهش دادن اثر آن تا حد ممکن.
3. تغییر فرهنگ فرایندی بسیار پیچیده و زمانبر و پر هزینه است.
4. تغییر استراتژی در موقعیت‌هایی که استراتژی مرجع با فرهنگ سازمان یا جامعه سازگار نباشد.

در همین راستا، ساختار پیشنهادی آن‌ها برای درک تاثیر فرهنگ بر استراتژی نیز از چهار بخش تشکیل شده است:

1. تشریح فرهنگ و خرده فرهنگ های مرتبط در سازمان.
2. سازمان دادن به عباراتی درباره فرهنگ سازمان.
3. ارزیابی خطراتی که فرهنگ برای اجرای استراتژی برنامه‌ریزی شده ایجاد می‌کند.
4. شناخت و تمرکز بر قسمت‌هایی از فرهنگ که هم برای موفقیت استراتژیک مهم هستند و هم با رویکردهای سازمانی برنامه‌ریزی شده ناسازگار هستند.

ریچارد دفت نیز معتقد است استراتژی و محیط خارجی سازمان بر فرهنگ آن تاثیر زیادی دارند و رابطه صحیح بین ارزش‌ها و باورهای فرهنگی، استراتژی سازمان و محیط بازرگانی می‌تواند عملکرد سازمانی را افزایش دهد.

این نکته را باید در نظر داشت که انواع فرهنگ‌ها مبتنی بر دو عامل هستند:

1. میزان انعطاف‌پذیری یا ثبات محیط رقابتی
2. میزان داخلی یا خارجی بودن تمرکز و قوت استراتژیک.

که بر این اساس چهار فرهنگ به وجود می‌آیند:

1. فرهنگ انعطاف پذیری/ کارآفرینی با تمرکز استراتژیک بر محیط خارجی از طریق انعطاف‎‌پذیری برای پاسخ به نیازهای مشتری است. این فرهنگ فقط نسبت به تغییرات محیطی واکنش نشان نمی‌دهد بلکه فعالانه تغییر ایجاد می‌کند.
2. 2. فرهنگ ماموریتی با پاسخگویی به مشتریان خاصی در محیط خارجی بدون نیاز به تغییر سریع است با تاکید بر دورنمایی از هدف جامع سازمان و دستیابی هدف‌های عملیاتی. مدیران با ترسیم آینده مطلوب سازمان، رفتار را شکل می‌دهند.
3. فرهنگ خانوادگی (مشارکتی) با تمرکز بر مشارکت افراد و بر انتظار محیطی که به سرعت تغییر می‌کند. فرهنگ خانوادگی بیش از سایر فرهنگ‌ها بر نیازهای کارکنان به عنوان منشا عملکرد بالا تاکید دارد که این درگیری و مشارکت ایجاد نوعی حس مسئولیت می‌کند.
4. فرهنگ بوروکراتیک با تمرکز داخلی و جهت گیری پایدار برای یک محیط با ثبات است. مشارکت شخصی کمتر است اما با پایداری، هم نوایی و همکاری زیاد افراد با یکدیگر وزن زیادی می‌یابد و با یکپارچگی و کارایی بالا به موفقیت دست می‌یابد.

سطوح استراتژی

سلسله مراتب تصمیم‌گیری در سازمان در بردارنده سه سطح است.

در بالاترین سطح «سطح شرکت» قرار دارد که اصولا از اعضای هیات مدیره و مدیران اجرایی تشکیل شده است. جهت‌گیری‌ها در این سطح نشان‌دهنده ارتباط سهامداران، افراد و سازمان‌های ذینفع و جامعه هستند. در سازمان‌های چندکاره یکی از وظایف این سطح تعیین کسب و کارهایی است که شرکت باید انجام دهد.

دومین سطح «سطح بازرگانی» ست که معمولا از مدیران شرکت و مدیران بازرگانی تشکیل شده است که باید استراتژی‌ها و اهداف عملیاتی برای هر بخش بازرگانی یا واحدهای استراتژیک بازرگانی ایجاد کند. در این سطح، سعی در شناخت و حفظ سودآورترین بخش بازار می‌شود.

«سطح عملیاتی» سومین سطح است که اصولا شامل مدیران حوزه‌های عملیاتی، جغرافیایی و محصول می‌شود که هدف آن تنظیم هدف‌های سالانه و استراتژی‌های کوتاه‌برد در حوزه‌هایی مانند تولید، بازاریابی، مالی و روابط انسانی است.

در حالی که تاکید دو سطح قبلی بر «انجام کارهای صحیح» است، سطح سوم بر «انجام صحیح کارها» تاکید دارد.

تحلیل رقابت از دیدگاه مایکل پورتر

مایکل پورتر مدل تحلیل رقابت خود را به عنوان مدل «پنج نیرو» ارائه داده است که بر اساس آن رقابت از ساختار اقتصادی سرچشمه می‌گیرد و بر اساس رفتار رقبای موجود ادامه می‌یابد.

مجموع قوت ناشی از این نیروها سود بالقوه و نهایی موجود در صنعت را تعیین می‌کند که برای تمامی صنایع یکسان نیست. هدف استراتژی رقابتی برای یک واحد بازرگانی در یک صنعت، یافتن موقعیتی است که بتواند در مقابل این نیروها از خود دفاع کرده یا به نفع خود بر آنها تاثیر بگذارد.

پورتر «زنجیره ارزش» را نیز به عنوان فعالیت‌های اصلی و پشتیبانی سازمان که به محصول آن ارزشی اضافه می‌کنند مطرح می‌کند.

فعالیت‌های اصلی در این زنجیره، فعالیت‌های مرتبط با تولید محصول و تحویل آن به مصرف کننده است. فعالیت‌های پشتیبانی، آنهایی هستند که مستقیماً ارزش افزوده ایجاد کرده یا باعث بالا رفتن کارایی سازمان می‌شوند.

زنجیره ارزش نشان می‌دهد که سازمان چیزی بیش از جمع فعالیت‌هایش است.

به نظر پورتر یک موسسه می‌تواند دو گونه برتری اساسی نسبت به رقبایش داشته باشد: هزینه کم و تمایز محصول که این دو مورد با فعالیت‌هایی که موسسه برای رسیدن به آنها انجام می‌دهد باعث ایجاد سه استراتژی رهبری هزینه، تمایز محصول و تمرکز محصول می‌شود.

در استراتژی رهبری در هزینه سازمان با کاهش هزینه، محصول ارزان‌تری ایجاد می‌کند.

استراتژی تمایز سعی دارد در نظر مشتریان منحصر به فرد باشد تا قیمت بیشتری را از آنها دریافت کند.

استراتژی تمرکز خود بر دو گونه تمرکز بر هزینه و تمرکز بر تمایز است.  در استراژی تمرکز سازمان بخش یا بخش‌هایی از یک صنعت را که می‌تواند در آنها برتری یابد را انتخاب می‌کند که این برتری می‌تواند در هزینه‌ها یا یک تمایز قوی باشد.

استراتژی کسب و کار چیست؟

استراتژی کسب و کار یک نقشه موشکافانه است که توسط یک سازمان یا شرکت برای دستیابی به هدف‌ها و تحقق ویژگی‌های خاص در بازار و صنعت مشخصی تدوین می‌شود.

استراتژی کسب و کار به شرکت راهنمایی می‌کند که چگونه برای موفقیت در بازار رقابتی عمل کند و چگونه از منابع و فرصت‌های موجود بهره‌برداری کند.

استراتژی کسب و کار به عنوان یک سند راهبردی عملیاتی به هدف‌گذاری منابع و تصمیم‌گیری‌ها کمک می‌کند و به سازمان کمک می‌کند تا راهبردها و انتخاب‌های مناسب را برای رشد و توسعه بهتر تحت نظارت داشته باشد.

انواع استراتژی در کسب و کار

مسئله مهمی که به ما کمک می‌کند بهتر بتوانیم در پیشبرد اهداف سازمان خود گام برداریم این است که انواع استراتژی در کسب و کار را بشناسیم و آن‌ها را از هم تشخیص دهیم. انواع استراتژی در کسب و کار عبارتند از:

1. استراتژی رشد: این استراتژی هدف افزایش قدرت و سهم بازار یا گسترش و توسعه فعالیت‌ها و تعداد واحدهای کسب و کار را دارد.
2. استراتژی دفاعی: در این استراتژی، کسب و کار سعی می‌کند برای حفظ سهم بازار و در برابر رقبای خود دفاع کند.
3. استراتژی نیش‌گونه: به دنبال خدمات و محصولات جدید و نوآورانه است که نیازهای خاص و کوچک یک بازار مشخص را پوشش می‌دهند.
4. استراتژی مزیت رقابتی: در این استراتژی، کسب و کار تلاش می‌کند با ارائه مزایای خاص و نقاط قوت برتر نسبت به رقبای خود، در بازار جایگاهی قوی را به دست آورد.
5. استراتژی بازاریابی: در این استراتژی، تمرکز بر فرایند بازاریابی و تبلیغات برای جذب و حفظ مشتریان است.
6. استراتژی تخصصی: در این استراتژی، کسب و کار تمرکز بر نیازها و تقاضاهای خاص و ویژه یک بازار مشخص می‌کند.
7. استراتژی هزینه پایین: هدف این استراتژی کاهش هزینه‌های تولید و عملیاتی است تا قیمت محصولات و خدمات را پایین بیاورد و رقابتی تر شود.
8. استراتژی پیشرفت تکنولوژی: در این استراتژی، کسب و کار تلاش می‌کند با استفاده از تکنولوژی پیشرفته، مزایای بیشتری برای مشتریان و عملکرد بهبود یافته را فراهم کند.
9. استراتژی شراکتی: در این استراتژی، کسب و کار با شرکا و همکاری با دیگران در خدمات و تولیدات خود، به رشد و توسعه می‌پردازد.

سخن پایانی

استراتژی همان عاملی است که مسیر افراد برای دستیابی به موفقیت‌ها و اهداف بزرگشان را هموار می‌کند. بدون داشتن استراتژی تعیین اهداف، منابع و مسیر مناسب و دستیابی به موفقیت دشوار خواهد بود.

در این جُستار سعی کردیم سیر تحول مفهوم استراتژی را از سال‌های دور تاکنون بررسی کنیم و  آن را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم.

این نکته را به یاد داشته باشید پیاده‌سازی استراتژی در سازمان‌های مختلف متفاوت است. ممکن است سازمانی کوچک باشد و سطوح سازمانی و کسب‌وکار استراتژی در آن همپوشانی داشته باشند اما سازمان‌های بزرگ اینطور نیستند و گروه‌های مختلف مجبور شوند استراتژی مخصوص خود را داشته باشند.

یادگیری به سبک راچونه

کارگاه تفکر استراتژیک تینکآ، کارگاهی یک روزه برای آشنایی با مفاهیم تفکر استراتژیک و تمرین عملی تکنیک‌های سناریو پردازی برای آینده و تمرین این نوع تفکر است. در این کارگاهِ تعاملی ضمن بررسی مثال‌های مرتبط با صنعت، تکنیک‌های تدریس شده در قالب کار گروهی تمرین می‌شود.

برای دریافت مشاوره رایگان درباره دوره‌های راچونه و حضور در کارگاه تفکر استراتژیک به صورت سازمانی با ما در تماس باشید:

021-86093406

09368030201

The post استراتژی چیست؟ هر آنچه باید درباره استراتژی بدانید appeared first on راچونه.

از این رو، با توجه به اهمیت آموزش کارکنان، سازمان‌ها همواره در تلاش هستند تا با بهره‌گیری از سبک‌ها و شیوه‌های نوین آموزشی، اثربخشی این آموزش‌ها را ارتقا بخشند که یکی از جدیدترین رویکردها در این حوزه، گیمیفیکیشن (Gamification) است.

گیمیفیکیشن و ارتقای کارایی

آموزش سازمانی را می‌توان به دو صورت شناختی و رفتاری تعریف کرد. ماهیت شناختی آموزش سازمانی تنها به ایجاد تغییر در رفتار نمی‌پردازد بلکه به توسعه‌ درک مشترک و طرح‌های مفهومی در میان اعضای سازمان نیز اشاره دارد. بنابراین، تمرکز اصلی بر ذخیره و اشتراک‌گذاری دانش است.

ماهیت رفتاریِ آموزش سازمانی نیز روندی روزمره و هدف‌گراست که بر اهمیت یادگیری از طریق تعامل مستقیم با عمل تاکید دارد. بنابراین می‌توان گفت آموزش و یادگیری سازمانی فرآیندی پویا برای ایجاد و یکپارچه‌سازی دانش با هدف توسعه منابع و بهبود عملکرد سازمان است.

بیشتر بخوانید: نگاهی به کاربرد گیمیفیکیشن در برندهای مطرح

مهمترین هدف بهره‌گیری از گیمیفیکیشن

گیمیفیکیشن که در زبان فارسی به آن بازی‌وارسازی نیز می‌گویند، با هدف ایجاد تغییر در رفتار به‌دنبال ایجاد عادت‌های جدید سودمند در میان افراد است. تشویق افراد به انتخاب‌های بهتر برای حفظ سلامتی (هم‌چون اصلاح سبک زندگی) تا بازطراحی آموزش‌ها، به‌منظور جذاب‌ترسازی و در نتیجه افزایش علاقه فراگیران به یادگیری، بخشی از فعالیت‌هایی است که برای تغییر در رفتار شکل می‌گیرد.

بی‌تردید، در صورت هدف‌گذاری صحیح و برنامه‌ریزی اصولی، این تغییر رفتارها می‌تواند به فرد، جامعه و سازمان کمک کند تا مسیر تعالی و پیشرفت را سریع‌تر بردارند.

گیمیفیکیشن یا بازی‌وارسازی به کاربران اجازه می‌دهند تا در صورت عدم موفقیت، یک کار خاص را تکرار کنند. علت تکرار در عدم موفقیت به کاربران کمک می‌کند تا اشتباهات قبلی خود را تحلیل و تصحیح کرده و در نهایت به هدف موردنظر خود نائل شوند.

این مهم باعث ایجاد نگرش مثبت به یادگیری شده و فراگیران با اذعان به تجربیات منفی موقت به‌خاطر موفقیت نهایی، به کسب مهارت ترغیب می‌شوند. از این رو، بازی‌وارسازی افزایش کارایی کارکنان را به‌همراه دارد.

بیشتر بخوانید: چطور از گیمیفیکیشن در آموزش به منابع انسانی استفاده کنیم؟

نویسنده: دکتر رضا رضایی

The post گیمیفیکیشن چطور به ارتقای کارایی کمک می‌کند؟ appeared first on راچونه.

معرفی کتاب مدیریت استراتژیک

کتاب مدیریت استراتژیک؛ میراثی ماندگار در حوزه استراتژی

بیشتر بخوانید: 4 راه بهبود مهارت‌های تفکر استراتژیک

اگر علاقه‌مند به آشنایی با مباحث تفکر استراتژیک هستید، پیشنهاد ما به شما تهیه ویدیوی تفکر استراتژیک تینکآست. دوره آفلاین تفکر استراتژیک، یکی از بخش‌های شش‌گانه دوره جامع یادگیری تفکر تینکآ است که بیش از 120 دقیقه آموزش توسط اساتید مجرب این رشته و همچنین دو ویدیوی مبانی و تکنیک‌های مرتبط را شامل می‌شود.

ویدیوی آفلاین تفکر استراتژیک تینکآ 

The post مدیریت استراتژیک appeared first on راچونه.

ما اسپرینت را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

اسپرینت چیست؟

اسپرینت (Sprint) فرایندی است مخالف ماراتن؛ روشی سریع، ساده و موثر که روند مدیریت پروژه شما را دگرگون می‌کند. با کمک اسپرینت می‌توانید ایده‌ها و راه‌حل‌های خلاقانه خود را در مدت زمان کوتاهی تحلیل و ارزیابی کنید.

از دلِ این فرایند تصمیماتی بیرون می‌آید که در نهایت مؤثرترین راه‌حل مشکلات و چالش‌های شماست.

اسپرینت روشی کارآمد برای شماست اگر…

چالشی حیاتی در کسب‌وکار خود دارید،

می‌خواهید محصول، ویژگی‌ یا خدمت جدیدی را توسعه دهید،

در پی اعتبارسنجی مفروضات و فرضیه‌هایتان هستید،

تصمیم دارید اهدافتان را اولویت‌بندی کنید،

نمی‌خواهید از خلق نوآوری و خلاقیت عقب بمانید،

به دنبال شروع پروژه‌ها و ابتکارات جدید هستید…

چرا اسپرینت؟

اگر تیمی هستید که نیاز به تصمیم‌گیری سریع، اعتبارسنجی ایده‌ها و ارائه نتایج در یک دوره کوتاه دارید اسپرینت را تجربه کنید.

اسپرینت به عنوان یک فرآیند مشارکتی می‌تواند ارتباطات و خلاقیت را تقویت کند.

در اسپرینت آموزشی تیم‌ها در یک بازه زمانی کوتاه به صورت مستمر و متمرکز به پیشبرد پروژه خود می‌پردازند. این بازه زمانی به عنوان یک اسپرینت شناخته می‌شود.

اسپرینت قدرت فوق‌العاده‌ای به شما می‌دهد تا گذر سریعی به آینده داشته باشید و محصول تمام شده و واکنش مشتریان خود را ببینید.

اسپرینت به سبک راچونه

در اسپرینت علاوه بر آموزش، به شما مشاوره می‌دهیم و شما در این دوره، یک پروژه واقعی را طراحی و اجرا می‌کنید و به نتیجه می‌رسانید.

گروه راچونه در حال حاضر دو کارگاه آموزشی خود را در قالب اسپرینت برگزار می‌کند.

اسپرینت حل مسئله

شرکت‌کنندگان در اسپرینت گیمیفای شده حل مسئله سازمانی وارد جهانی موازی به نام شهر بی‌زمان و مکان آکنیت، شهر بزرگ متفکران تینکآ می‌شوند.

علت ورود شرکت‌کنندگان به این شهر، انجام مأموریت حل مسئله خاص سازمان سفارش‌دهنده است که قصد دارد مسئله پیش آمده در شهر را حل کند.

در این مسیر رقابتی بهترین ایده‌ها برای حل مسئله مطرح شده از طرف سازمان خلق و ارائه می‌شود.

فراگیران با تکنیک‌های تفکر خلاق، تفکر تحلیلی و تفکر طراحی آشنا می‌شوند و روش کاربست عملی آن در حل مسئله را خواهند آموخت.

اسپرینت تفکر طراحی

اسپرینت تفکر طراحی تینکآ شامل ۴۰ ساعت آموزش تلفیقی است و به گونه‌ای طراحی شده که شرکت‌کنندگان ضمن کسب دانش و مهارت‌های پایه‌ای تفکر طراحی، با طی کردن مسیر شش مرحله‌ای، به تمرین عملی طراحی یک سرویس/ محصول با استفاده از چرخه طراحی می‌پردازند.

شما می‌توانید این دوره آموزشی جذاب را به صورت یک لیگ و بین بخش‌های مختلف سازمان خود اجرا کنید تا مسیر یادگیری همراه با رقابت و چالش بیشتری باشد.

اگر به دنبال روش‌های نوین یادگیری و دوره‌های آموزشی جذاب و کاربردی هستید ما اسپرینت گیمیفای شده حل مسئله و اسپرینت تفکر طراحی را به شما پیشنهاد می‌کنیم. گروه راچونه با بهره‌گیری از بهترین اساتید حوزه مدیریت، تجربه متفاوتی از یادگیری را برای مدیران سازمان شما رقم خواهد زد.

برای دریافت مشاوره درباره دوره‌های آموزشی راچونه با مشاوران ما در تماس باشید:

02186093406

09368030201

The post اسپرینت چیست و چه کاربردی در آموزش دارد؟ appeared first on راچونه.

اما وقتی از نشاط سازمانی حرف می‌زنیم منظور چیست؟ همراه ما باشید تا بعد از مرور مفهوم نشاط سازمانی، به اهمیت آن و چگونگی تأثیرش بر بهره‌وری سازمان بپردازیم.

منظور از نشاط سازمانی چیست؟

نشاط سازمانی به معنای انگیزه، اشتیاق و تعهد کارکنان به کار و همکاری با هم است. وقتی کارکنان نشاط داشته باشند، احتمال انجام وظایف خود با دقت و تفکر بیشتر افزایش می‌یابد. نشاط سازمانی می‌تواند به شکل‌های مختلفی ظاهر شود، از جمله:

1. افزایش سود: کارکنان شاد، تعامل و درگیری بیشتری با کار خود دارند و همین امر موجب افزایش بهره‌وری سازمان و در نتیجه افزایش سود سازمان می‌شود.
2. بهبود توانایی تصمیم‌گیری: اگر کارکنان بتوانند بهتر تصمیم‌گیری کنند، مشکلات سازمان بهتر حل می‌شود و در نتیجه سازمان از مزیت داشتن کارکنان شادی که مسائل مختلف را به بهترین نحو حل می‌کنند، بهره‌مند می‌شود.

تأثیر نشاط سازمانی بر بهره‌وری

نشاط سازمانی می‌تواند به صورت زیر تأثیرگذار باشد:

1. افزایش تولید و کیفیت: کارکنان با نشاط، بهتر و سریع‌تر کار می‌کنند و از افزایش تولید و بهبود کیفیت محصولات و خدمات سازمان نتیجه می‌شود.
2. کاهش نرخ خطا و تأخیر: نشاط کارکنان موجب کاهش خطاها و تأخیر در انجام وظایف می‌شود.
3. افزایش نوآوری: کارکنان با نشاط، بهتر به ایده‌های نوآورانه پاسخ می‌دهند و از افزایش نوآوری در سازمان بهره‌برداری می‌شود.
4. افزایش رضایت مشتریان: کارکنان شاد و متعهد، بهتر به مشتریان پاسخ می‌دهند و از افزایش رضایت مشتریان نتیجه می‌شود.

سازمان‌های جهانی با نشاط سازمانی قوی

سازمان‌هایی متعددی در جهان هستند که تقویت تندرستی و نشاط سازمانی را در اولویت قرار داده‌اند، از گوگل گرفته تا آمازون و اپل. گرچه تعداد چنین سازمان‌هایی در جهان بسیار است اما در ادامه برخی از فعالیت‌های این سه شرکت بزرگ را در زمینه تندرستی کارکنان و نشاط سازمانی مرور می‌کنیم.

شرکت گوگل (Google)

گوگل به عنوان یکی از شرکت‌های فناوری بزرگ، محیط کاری را با ارائه امکاناتی مانند غذاهای رایگان، زمین‌های ورزشی، فضاهای آزاد و تشویق به تفکر خلاق، برای کارکنان خود جذاب کرده است.

این نشاط سازمانی باعث شده تا کارکنان گوگل با انگیزه و اشتیاق به کار خود بپردازند.

شرکت آمازون (Amazon)

آمازون نیز با ارائه مزایایی مانند تسهیلات کاری، تخفیف‌های ویژه برای کارکنان، فرصت‌های آموزشی و تشویق به توسعه حرفه‌ای، نشاط سازمانی قوی دارد.

کارکنان آمازون به عنوان یک تیم متعهد و متحد، به بهبود محصولات و خدمات این شرکت مشغول هستند.

شرکت اپل (Apple)

اپل با تمرکز بر طراحی زیبا، ابتکار و ارتقاء فرهنگ کاری، نشاط سازمانی قوی دارد.

کارکنان اپل به عنوان یک جامعه ایده‌آل، به توسعه محصولاتی که تأثیرگذاری بر جهان دارند، مشغول هستند.

در نتیجه، نشاط سازمانی می‌تواند به عنوان یک عامل کلیدی در موفقیت سازمان‌ها مطرح شود و تأثیر مثبتی بر بهره‌وری و عملکرد سازمان داشته باشد.

چگونه می‌توان نشاط سازمانی را در یک سازمان پرورش داد؟

نشاط سازمانی یکی از عوامل کلیدی در موفقیت سازمان‌ها است. ایجاد نشاط در سازمان می‌تواند به بهره‌وری، رضایت کارکنان، و کیفیت خدمات و محصولات کمک کند.

اگر برای شما هم این سوال مطرح شده که چطور می‌توان نشاط سازمانی را در یک سازمان تقویت کرد این چند راهکار را از دست ندهید.

محیط کاری مثبت

ایجاد محیط کاری دوستانه، محیطی که از نظر فیزیکی و روانی مناسب باشد، می‌تواند به افزایش نشاط کارکنان کمک کند. این شامل توجه به طراحی داخلی، نورپردازی، فضاهای آزاد، و تسهیلات مثل آشپزخانه و فضاهای ورزشی می‌شود.

تشویق به توسعه و آموزش

برگزاری دوره‌ها و آموزش‌هایی که به کارکنان اجازه می‌دهد دانش بیشتری در زمینه‌های مختلف کاری به دست آورند، می‌تواند نشاط را افزایش دهد.

تشویق به همکاری و تعامل

ایجاد فرصت‌هایی برای همکاری، تیم‌سازی، و تبادل ایده‌ها می‌تواند احساس تعلق به سازمان را تقویت کند.

تشویق به تقدیر و تشکر

تشکر از کارکنان برای تلاش‌ها و انجام وظایف به موقع می‌تواند احساس ارزشمندی و تشویق را ایجاد کند.

توجه به توازن کار-زندگی

ایجاد توازن مناسب بین کار و زندگی شخصی کارکنان می‌تواند به افزایش نشاط کمک کند.

تشویق به ارتقای شعف و علاقه

ایجاد فرصت‌هایی برای توسعه شعف‌آور و علاقه‌مندی کارکنان به زمینه‌های مختلف کاری می‌تواند نشاط را افزایش دهد.

به طور کلی، توجه به نیازهای روحی و جسمی کارکنان، ایجاد محیط کاری مثبت، تشویق به همکاری و تقدیر، و توازن کار-زندگی می‌تواند به پرورش نشاط سازمانی کمک کند.

تندرستی و نشاط سازمانی با اسپورتیکآ

اگر تندرستی و نشاط کارکنان سازمانتان برایتان اهمیت دارد با اسپورتیکآ همراه باشید. ورزش در سازمان امری محال نیست، متخصصان علوم ورزشی ما در اسپورتیکآ همراه شما هستند تا سازمانی پویا، خلاق و پرنشاط داشته باشید.

اسپورتیکآ برنامه جامع تندرستی و نیک‌زیستی سازمانی است که به ارائه خدمات مشاوره تندرستی، برنامه‌های تمرینی و تغذیه‌ای، تمرینات اصلاحی و توانبخشی می‌پردازد.

ویژگی متمایز اسپورتیکآ این است بر اساس شرایط ویژه هر سازمان و وضعیت تندرستی اعضای آن، به ارائه پیشنهاد‌های نیک‌زیستی و تندرستی می‌پردازد.

اسپورتیکآ دریچه جدیدی از تندرستی را به روی شما باز می‌کند. متخصصان ما در اسپورتیکآ، با در نظر گرفتن شرایط محیطی هر سازمان، برنامه‌های متفاوتی را در حوزه تندرستی طراحی و ارائه می‌کنند.

برای آشنایی بیشتر با خدمات اسپورتیکآ در حوزه تندرستی سازمانی از لینک زیر به صفحه اسپورتیکآ در سایت راچونه مراجعه فرمایید:

SporticA

یا با شماره‌های زیر در تماس باشید.

09122885926

02186093406

09368030201

The post تزریق نشاط سازمانی؛ راهی برای موفقیت در بازارهای رقابتی appeared first on راچونه.

تفکر طراحی به چند دلیل اهمیت دارد و باید توسط مدیران و سازمان‌ها به کار گرفته شود. در این مطلب کنار شماییم تا به این سوال پاسخ دهیم: چرا باید به مهارت تفکر طراحی مجهز شویم؟

هنوز با مفهوم تفکر طراحی آشنا نیستید؟ کافیست چند دقیقه وقت بگذارید و این مطلب را در سایت راچونه بخوانید و بعد به سراغ ادامه محتوا بروید.

تفکر طراحی چیست و مراحل آن کدامند؟

تفکر طراحی چرا اهمیت دارد؟

نگاهی نو به حل مسائل

تفکر طراحی شما را در جستجوی راهکارهای نوین و خلاقانه برای حل مسائل قرار می‌دهد. با استفاده از این روش، می‌توانید به عنوان یک مدیر یا سازمان، با چالش‌های پیچیده روبه‌رو شده و راه‌حل‌هایی بهبود یافته برای آنها ارائه دهید.

ارتقای تجربه کاربری

تفکر طراحی به شما کمک می‌کند تا بهبودهایی در تجربه کاربری خدمات و محصولات خود ایجاد کنید.

با توجه به نیازها و خواسته‌های کاربران، می‌توانید محصولات یا خدماتی را طراحی کنید که کاربران آنها را دوست داشته باشند و استفاده کنند. این به معنای افزایش رضایتمندی مشتریان و کسب و کار موفقیت بیشتر است.

افزایش ابتکار و خلاقیت

تفکر طراحی شما را برای مقابله با چالش‌ها آماده می‌کند و نقطه نظرهای جدید و خلاقانه را پیشنهاد می‌دهد.

این روش شما را تشویق می‌کند تا خود را از راهکارهای معمول و سنتی خارج کنید و به دنبال راه‌حل‌های جدید و نوآورانه باشید.

کاهش هدررفت منابع

با استفاده از تفکر طراحی، شما به یک روش ساختارمند و مؤثر برای مصرف منابع می‌رسید.

این به معنای کاهش هدررفت منابع مالی، زمان و انرژی است و به شما امکان می‌دهد به دقت بیشتر به مواردی مانند هزینه‌ها و پروژه‌هایی با بازدهی بالا توجه کنید.

ارتقای همکاری و تعامل

تفکر طراحی در اصل یک فرآیند تعاملی و گروهی است. با استفاده از این روش، شما و تیمتان می‌توانید با همکاری و تعامل بیشتر به دستاوردهای بزرگتری دست پیدا کنید.

همکاری نوعی تفكر تيمی است كه به همه اعضای یک سازمان امکان می‌دهد تا به صورت همزمان و هماهنگ مسئله مورد نظر را بررسی کنند و به راه‌حل‌ها و روش‌هایی کارآمد دست یابند.

تفکر طراحی برای مدیران و سازمان‌ها

در مجموع می‌توان گفت استفاده از تفکر طراحی در مدیریت و سازمان‌ها، این امکان را به شما می‌دهد که ایده‌ها و راه‌حل‌های نوین را به واقعیت تبدیل کنید و بهبودهای چشمگیری در کسب و کار و نتایج عملکرد سازمانی ایجاد کنید.

تا اینجای کار دریافتیم که تفکر طراحی صرفا یک مبحث تئوری نیست و در عمل می‌تواند به افراد و سازمان‌ها در خلق تجربه بهتر کمک کند.

طراحی در عمل به معنای انتقال اصول و مبانی طراحی به عمل و به کار بستن آنها در واقعیت است. این رویکرد به عملگرایی و تمرکز بر عملکرد و تجربه کاربر اشاره دارد.

طراحی در عمل با مراحل متعددی از تحقیق، تحلیل، ابتکار، اجرا و ارزیابی همراه است. این فرآیند در نهایت منجر به بهبود کیفیت محصولات و خدمات می‌شود. با اعمال اصول طراحی به عملکرد سازمان یا محصول، تجربه کاربر بهبود یافته و رضایت آنها افزایش می‌یابد.

علاوه بر این، توجه به طراحی در عمل می‌تواند به بهبود کارایی، اثربخشی و قابلیت اطمینان سازمانها کمک کند.

سازمان‌ها با تمرکز بر نیازها و انتظارات کاربران و با بهبود فرآیندها و رابطه‌ها می‌توانند در برابر رقبا قوی‌تر شوند و مزیت رقابتی خود را افزایش دهند.

به طور کلی، تفکر طراحی در عمل به عنوان یک رویکرد استراتژیک می‌تواند به افراد و سازمان‌ها در بهبود فرآیندها، خلق تجربه بهتر برای کاربران و دستیابی به اهداف سازمانی کمک کند.

المیرا صابرنعیمی

The post چرا باید به مهارت تفکر طراحی مجهز شویم؟ appeared first on راچونه.

در سال‌های اخیر افراد و سازمان‌های متعددی در سراسر جهان به سراغ تفکر طراحی رفته‌اند و تحقیقات فراوانی نیز درباره تاثیر استفاده از تفکر طراحی در بازاریابی انجام شده است.

استفاده از تفکر طراحی در بازاریابی

پیش از این درباره مفهوم و اهمیت تفکر طراحی بسیار گفتیم (بیشتر بخوانید: تفکر طراحی چیست و مراحل آن کدامند؟) اما استفاده از تفکر طراحی چطور می‌تواند به فرایند بازاریابی کمک کند؟ ما اینجاییم تا با هم چند ویژگی اصلی استفاده از تفکر طراحی در بازاریابی را مرور کنیم تا درک بهتری از این فرایند داشته باشیم.

فهم عمیق‌تر مشتریان

تفکر طراحی با استفاده از روش‌هایی مانند مصاحبه‌های مشتری و مشاهده مشتری در معیار واقعیت، به بازاریابان کمک می‌کند تا نیازها، مشکلات و خواسته‌های مشتریان را به دقت تشخیص دهند.

ایجاد تجربه کاربر منحصر به فرد

با استفاده از تفکر طراحی، می‌توان تجربه کاربر را بهبود بخشید و مشتریان را با محصولات یا خدمات شما متصل کرد. این می‌تواند به عنوان یک نقطه تمایز کلیدی در بازاریابی شما عمل کند.

 ایجاد محصولات و خدمات موفق

تفکر طراحی به بازاریابان کمک می‌کند تا محصولات و خدماتی را طراحی کنند که واقعا به نیازها و مشکلات مشتریان پاسخ دهند و باعث رضایت بیشتر مشتریان شوند.

 تشویق به تفکر خلاق

تفکر طراحی به بازاریابان کمک می‌کند تا با روش‌های نوآورانه به مسئله‌ها نگاه کنند و به طرح‌ها و راهکارهای خلاقانه دست یابند که می‌توانند مورد توجه مشتریان قرار بگیرند.

از همین روست که معتقدیم تفکر طراحی با ارائه راهکارهای مبتنی بر نیازها و خواسته‌های مشتریان و ایجاد تجربه‌های کاربری بهتر، به فرایند بازاریابی کمک می‌کند و می‌تواند به ارتقای عملکرد کسب و کار و افزایش رضایت مشتریان منجر شود.

10 ایده کاربردی برای بازاریابی موفق

تفکر طراحی را می‌توان به طور موثر در بازاریابی به کار برد. در اینجا 10 طرح را به شما پیشنهاد می‌کنیم که کمک می‌کند تا با استفاده از تفکر طراحی در استراتژی‌های بازاریابی خود موفق‌تر عمل کنید:

با مشتریان همدلی کنید

از طریق مصاحبه و مشاهدات، نیازها، خواسته ها و نکات دردناک مخاطبان هدف خود را درک کنید. این به توسعه پیام ها و کمپین های بازاریابی موثر کمک می کند.

اهداف واضح را تعریف کنید

اهداف بازاریابی خود را به وضوح تعریف کنید و آنها را با اهداف کلی کسب و کار خود هماهنگ کنید. این به هدایت فرآیند طراحی کمک می کند و اطمینان حاصل می‌کند که تلاش‌های بازاریابی شما متمرکز است.

کارگاه‌های ایده‌پردازی

کارگاه‌های ایده‌پردازی را با تیم‌های متقابل برای ایجاد ایده‌های بازاریابی خلاقانه برگزار کنید. همه را تشویق کنید که خارج از چارچوب فکر کنند و احتمالات جدید را کشف کنند.

مفاهیم اولیه بازاریابی

نمونه‌های اولیه مفاهیم بازاریابی خود را با وفاداری پایین ایجاد کنید تا بازخورد جمع‌آوری کنید و اثربخشی آن‌ها را تأیید کنید. این فرایند می‌تواند به شکل ماکت‌ها، استوری بوردها یا حتی پیش‌نویس‌های کمپین‌ها باشد.

تست و تکرار

نمونه‌های اولیه بازاریابی خود را با گروه کوچکی از مشتریان آزمایش کنید تا نظرات خود را جمع آوری کرده و ایده‌های خود را اصلاح کنید. از این فرآیند تکراری برای بهبود استراتژی‌های بازاریابی خود بر اساس بینش‌های واقعی استفاده کنید.

همکاری را در آغوش بگیرید

ذینفعان مختلف در سازمان خود مانند فروش، توسعه محصول و خدمات مشتری را در فرآیند بازاریابی درگیر کنید. ورودی مشارکتی می‌تواند به استراتژی‌های بازاریابی جامع‌تر و موفق‌تر منجر شود.

تصمیم‌گیری مبتنی بر داده

داده‌ها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل کنید تا تصمیمات بازاریابی خود را هدایت کنید. برای هدایت استراتژی بازاریابی خود از بینش‌های تحقیقات بازار، بازخورد مشتری و تجزیه و تحلیل استفاده کنید.

بازاریابی کاربر محور

کاربر نهایی را در خط مقدم تلاش‌های بازاریابی خود قرار دهید. از اصول تفکر طراحی برای ایجاد تجربیات بازاریابی استفاده کنید که با مخاطبان هدف شما طنین‌انداز شده و برای آن‌ها ارزش ایجاد کند.

تکرار بر اساس بازخورد

به طور مستمر از مشتریان بازخورد جمع آوری کنید و استراتژی‌های بازاریابی خود را بر این اساس تطبیق دهید. برای انجام تنظیمات و بهبودها بر اساس بینش مشتری آماده باشید.

نتایج را اندازه‌گیری کنید

شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) را ایجاد کنید و موفقیت ابتکارات بازاریابی خود را پیگیری کنید. به طور منظم اثربخشی کمپین‌های خود را ارزیابی کنید و در صورت نیاز بهینه‌سازی‌های مبتنی بر داده را انجام دهید.

به یاد داشته باشید، تفکر طراحی در بازاریابی در مورد درک مشتری، نوآور بودن و تکرار مداوم بر اساس بازخورد است. با گنجاندن این برنامه‌ها، به خوبی در مسیر موفقیت بازاریابی قرار خواهید گرفت.

نویسنده: المیرا صابرنعیمی

The post 10 ایده کاربردی برای استفاده از تفکر طراحی در بازاریابی appeared first on راچونه.

گیمیفیکیشن چگونه به کمک ما می‌آید؟

جادوی گیمیفیکیشن را نادیده نگیرید. در این جُستار کنار شماییم تا برخی از روش‌هایی که می‌تواند به شما در این زمینه کمک کند را مرور کنیم.

1. ایجاد چالش‌ها و مسابقات: ترغیب مشتریان به شرکت در چالش‌ها و مسابقاتی که مرتبط با محصول یا خدمت شما است. این ممکن است شامل پاسخگویی به سؤال‌های مرتبط با محصول، انجام وظایف خاص یا حل مسئله‌های مرتبط با برند شما باشد. به مشتریان پاداش و امتیازاتی در نظر بگیرید تا آنها را ترغیب به شرکت در این چالش‌ها کنید.

2. نمودار و پیشرفت: ایجاد سیستمی برای نشان دادن پیشرفت مشتریان در فرایند خرید و استفاده از محصول یا خدمت شما. به عنوان مثال، می‌توانید یک نمودار پیشرفت را در پروفایل مشتری قرار دهید که نشان‌دهنده مراحلی است که مشتریان برای رسیدن به هدف نهایی خود باید طی کنند. این کار مشتریان را ترغیب می‌کند تا به هدف خود نزدیک شوند و بازگشت بیشتری داشته باشند.

3. برنامه وفاداری: ایجاد یک برنامه وفاداری که ویژگی‌های گیمیفیکیشن را شامل می‌شود. ممکن است شامل تخفیف‌ها، جوایز خاص، امتیازات و جوایز برای مشتریان وفادار باشد. در این صورت، مشتریان می‌توانند امتیازهایی جمع کرده و آنها را برای خریدهای بعدی استفاده کنند. این کار مشتریان را ترغیب می‌کند تا با شما مرتباً در ارتباط باشند.

4. استفاده از رتبه‌بندی و لیست بهترین‌ها: ایجاد یک سیستم رتبه‌بندی بر اساس عملکرد مشتریان در فرایند هدفمندی را بر خریداران تأثیر می‌گذارد و آنها را ترغیب می‌کند بهترین خدمات و محصولات را استفاده کنند. بهترین‌ها را به صورت دوره‌ای یا ماهیانه اعلام کنید و امتیازات و پاداش‌های ویژه‌ای برای آنها در نظر بگیرید.

به طور کلی، با استفاده از گیمیفیکیشن در فرایند بازاریابی خود، مشتریان را ترغیب به شرکت فعال‌تر کنید، ارتباط‌های بیشتری را برقرار کنید و بازدهی و وفاداری را افزایش دهید.

تاثیر گیمیفیکیشن در اثربخشی بازاریابی

شرکت نایک از طریق اپلیکیشنی به‌نام نایک پلاس (Nike Plus) و اتصال به سنسورهایی که در کفش‌های ورزشی نصب می‌شوند، فعالیت‌های ورزشی کاربران را ثبت و به آن‌ها امتیاز می‌دهد.

این امتیازها می‌توانند برای خرید محصولات نایک یا شرکت در رویدادهای ورزشی مختلف مورد استفاده قرار گیرند.

استفاده از گیمیفیکیشن یا بازی‌وارسازی‌ می‌تواند به افزایش تعامل، انگیزه، رفتار و یادگیری کاربران کمک کند. در بازاریابی، گیمیفیکشین به‌عنوان یک ابزار برای جذب و حفظ مشتریان استفاده می‌شود.

مهم‌ترین مزایای گیمیفیکیشن در بازاریابی

چند مورد از مهم‌ترین مزایای گیمیفیکیشن در بازاریابی عبارتند از:

کیفیت‌بخشی به تجربه مشتری

گیمیفیکشین می‌تواند با ایجاد یک تجربه جذاب و سرگرم‌کننده برای مشتریان، به افزایش رضایت، وفاداری و توصیه‌های آن‌ها کمک کند. برای مثال، در فروشگاه‌های آنلاین مواد غذایی، گیمیفیکشین می‌تواند نقش میانجی بین انگیزه بازی و تجربه مشتری را ایفا کند.

افزایش تعهد برند

گیمیفیکشین می‌تواند با ایجاد یک رابطه‌ی عاطفی بین مشتریان و برند، به افزایش درگیری، هویت و اعتماد آن‌ها کمک کند. برای مثال، در بازاریابی محتوا، گیمیفیکشین می‌تواند با ارائه‌ی چالش‌ها، پاداش‌ها و امتیازات به مشتریان، به افزایش مشارکت و تولید محتوا توسط آن‌ها کمک کند.

افزایش فروش و سود

گیمیفیکشین می‌تواند با تحریک رفتار خرید مشتریان، به افزایش فروش و سود سازمان‌ها کمک کند. برای مثال، در بازاریابی تلفن همراه، گیمیفیکشین می‌تواند با ارائه بازی‌های موبایلی که به محصولات و خدمات سازمان مرتبط هستند، به افزایش ترافیک، تبلیغات و تبدیل مشتریان به مشتریانِ وفادار کمک کند.

افزایش ارزش برند

گیمیفیکشین می‌تواند با ایجاد یک محیط رقابتی و همکاری‌محور بین مشتریان، به افزایش ارزش ویژه برند کمک کند. برای مثال، در بازاریابی اجتماعی، گیمیفیکشین می‌تواند با ارائه جدول امتیازات، مدال‌ها، نشان‌ها و رتبه‌بندی‌ها به مشتریان، به افزایش انگیزه، تعامل و تأثیرگذاری آن‌ها کمک کند.

نویسنده: دکتر رضا رضایی

در راچونه بیشتر بخوانید: مسیر جهانی گیمیفیکیشن! چطور کسب‌وکار جذاب‌تری داشته باشیم؟

The post آیا گیمیفیکیشن تاثیری در فرایند بازاریابی دارد؟ appeared first on راچونه.

گیمیفیکیشن یعنی چه؟

همانطور که در مقالات قبل گفتیم (حتما جُستار قبلی ما را بخوانید: چطور از گیمیفیکیشن در آموزش به منابع انسانی استفاده کنیم؟) گیمیفیکیشن به استفاده از عناصر و مکانیزم‌های بازی در زمینه‌های غیربازی گفته می‌شود.

گیمیفیکیشن در آموزش سازمانی به این صورت است که برنامه‌های یادگیری و آموزشی را با استفاده از عناصری مانند هدف، چالش، پاداش، امتیاز، رقابت، همکاری، و تعامل بازی‌وار می‌کند. این کار باعث می‌شود که کارکنان با انگیزه و علاقه بیشتری در فرآیند یادگیری شرکت کنند و دانش و مهارت‌های خود را به صورت لذت‌بخش و تجربه‌محور ارتقاء دهند.

گیمیفیکیشن یک روش استراتژیک است که با استفاده از عناصر و الهام گرفتن از طرح‌های بازی، مانند رقابت، پاداش‌ها، سطوح و لوح‌های امتیازات، ترغیب و مشارکت فعال در یک سیستم را بهبود می‌بخشد. این رویکرد تلاش می‌کند تا افراد را برانگیزانده و جذب کند و بازی‌ها را به فعالیت‌های غیربازی تبدیل کند.

هدف اصلی استفاده از گیمیفیکیشن، ایجاد یک تجربه هیجان‌انگیز برای افراد و تشویق آن‌ها به ترقی و پیشرفت در نحوه انجام کارها است. گیمیفیکیشن در صنایع گوناگون استفاده می‌شود، از جمله آموزش، سلامتی، بازاریابی و مدیریت منابع انسانی.

بیشتر بخوانید: آموزش سازمانی چیست و چه اهمیتی دارد؟

مزایای استفاده از گیمیفیکیشن

امروزه سازمان‌های مطرح جهان به اهمیت استفاده از گیمیفیکیشن در آموزش سازمانی پی برده‌اند. به نظر شما گیمیفیکیشن چه مزایایی دارد؟ همراه ما باشید تا چند مزیت اصلی گیمیفیمیشن را مرور کنیم:

• افزایش جذابیت و تعامل مسیر یادگیری
• ایجاد احساس به چالش کشیده شدن و انگیزه در کارکنان
• افزایش حافظه و یادگیری بلندمدت کارکنان
• افزایش اعتماد به نفس و خودکارآمدی کارکنان
• افزایش همکاری و رقابت سالم درون سازمان
• افزایش رضایت و وفاداری کارکنان

8 برندی که از گیمیفیکیشن در آموزش استفاده کردند

همانطور که اشاره کردیم گیمیفیکیشن در آموزش منابع انسانی به این صورت است که برنامه‌های یادگیری و آموزشی را با استفاده از عناصری مانند هدف، چالش، پاداش، امتیاز، رقابت، همکاری، و تعامل بازی‌وار می‌کند.

این کار باعث می‌شود که کارکنان با انگیزه و علاقه بیشتری در فرآیند یادگیری شرکت کنند و دانش و مهارت‌های خود را به صورت لذت‌بخش و تجربه‌محور ارتقاء دهند.

بد نیست برخی از شرکت‌ها و سازمان‌هایی که از گیمیفیکیشن در آموزش منابع انسانی استفاده کرده‌اند را مرور کنیم تا درک بهتری از اهمیت گیمیفیکیشن و نحوه استفاده از آن در سطح جهان به دست بیاوریم. همراه ما باشید.

1. گوگل

گوگل (Google) برای تقویت آموزش سازمانی در این شرکت بسیار خلاقانه عمل کرده، اما چطور؟ گوگل یک بازی آنلاین برای جذب و استخدام کارکنان جدید در بخش مهندسی نرم‌افزار ایجاد کرده است که کاربران را به حل مسائل برنامه‌نویسی و الگوریتمی با استفاده از زبان‌های مختلف دعوت می‌کند و امتیاز و بازخورد به آن‌ها می‌دهد.

2. مایکروسافت

شرکت مایکروسافت از گیمیفیکیشن در حوزه‌های مختلف آموزشی استفاده کرده است. یک مثال از این استفاده، ابزار های آموزشی مایکروسافت مانند Minecraft: Education Edition است.

این بازی اثری دارد که برای آموزش مفاهیم علمی، ریاضی و برنامه‌نویسی از آن استفاده می‌شود و در عین حال دارای عناصری از گیمیفیکیشن است.

بازیکنان می‌توانند در این بازی به صورت تعاملی به حل مسئله بپردازند و پروژه‌های خلاقانه‌ای را تولید کنند.

با بهره‌گیری از این عناصر، بازی برای بازیکنان از جذابیت بالایی برخوردار است و رقابت، پاداش و سیستم امتیازدهی را نیز شامل می‌شود.

این روش انگیزشی کمک می‌کند تا بهبود قابل توجهی در فرایند یادگیری حاصل شود و در عین حال سرگرم‌کننده باشد.

راهکارهای گیمیفیکیشن مایکروسافت در برنامه‌هایی مثل Microsoft Rewards و Xbox Achievements همچنین استفاده می‌شود. این برنامه‌ها امکان کسب امتیازها، سطح‌بندی، دستاوردها و پاداش‌هایی را به کاربران می‌دهند که می‌تواند به تحریک و افزایش تعامل با محصولات و خدمات مایکروسافت بیانجامد.

به این ترتیب، گیمیفیکیشن به شرکت مایکروسافت کمک می‌کند تا با تشویق کاربران به مشارکت فعالانه و مداوم، تجربه کاربری بهتری را ارائه کند.

3. دلویت

یکی از شرکت‌هایی که از گیمیفیکیشن در آموزش سازمانی استفاده کرده است، شرکت دلویت (Deloitte) است.

این شرکت مشاوره یک برنامه آموزشی آنلاین برای آموزش مهارت‌های رهبری به کارکنان خود طراحی کرده است که شامل عناصر بازی مانند ماموریت‌ها، سطوح، امتیازات، نشان‌ها، و جدول رده‌بندی است.

این برنامه باعث شده است که زمان یادگیری کارکنان از 5 ساعت به 45 دقیقه کاهش یابد و همچنین 46 درصد از کارکنان بیش از یک بار در برنامه شرکت کنند.

4. PwC

پرایس واتر هاوس کوپرز (PricewaterhouseCoopers)، یک شرکت چندملیتی خدمات حرفه‌ای بریتانیایی است که در زمینه مشاوره مدیریت، مشاوره مالی و سرمایه‌گذاری، مشاوره حقوقی و مالیاتی، خدمات حسابداری و حسابرسی خدماتی را به مشتریان خود ارائه می‌کند.

این شرکت حسابداری و مشاوره یک برنامه آموزشی آنلاین برای آموزش مهارت‌های رهبری به کارکنان خود طراحی کرده است که شامل عناصر بازی مانند ماموریت‌ها، سطوح، امتیازات، نشان‌ها، و جدول رده‌بندی است.

5. گروه هتل‌های ماریوت

گروه هتل‌های ماریوت (Marriott) یک بازی آنلاین برای جذب و استخدام کارکنان جدید در بخش مدیریت هتل‌ها ایجاد کرده است که شبیه به بازی سیمز است و کاربران را به چالش‌های مختلف در محیط هتل می‌کشد.

6. پیتزا دومینوز

پیتزا دومینوز (Dominos Pizza) یک بازی آموزشی برای آموزش کارکنان خود در زمینه تهیه پیتزا ارائه کرده است که کاربران را به تهیه پیتزا با استفاده از صفحه لمسی تلفن همراه یا تبلت دعوت می‌کند و سرعت و دقت آن‌ها را ارزیابی می‌کند.

7. گروه نک

این شرکت (Knack) یک بازی آموزشی برای آموزش کارکنان خود در زمینه مهارت‌های فروش ارائه کرده است که کاربران را به مذاکره با مشتریان مجازی با استفاده از صدای خود دعوت می‌کند و از هوش مصنوعی برای ارزیابی عملکرد آن‌ها استفاده می‌کند.

8. فونیکس

این شرکت یک بازی آموزشی برای آموزش کارکنان خود در زمینه مهارت‌های مدیریتی ارائه کرده است که کاربران را به اداره یک شهر مجازی با استفاده از تصمیم‌گیری و حل مسئله دعوت می‌کند و از هوش مصنوعی برای ارزیابی عملکرد آن‌ها استفاده می‌کند.

بیشتر بخوانید: مسیر جهانی گیمیفیکیشن! چطور کسب‌وکار جذاب‌تری داشته باشیم؟

گیمیفیکیشن به سبک راچونه

گروه راچونه در برنامه جامع آموزش تینکآ، برای تقویت تفکرهای شش‌گانه با استفاده از تئوری‌های بازی‌وارسازی در آموزش سازمان‌ها، بازی‌هایی طراحی کرده است که سبب ارتقای کیفیت برگزاری دوره‌های آموزش و بهسازی کارکنان مطابق با شیوه‌های جدید سازمان‌های موفق در دنیا می‌شود.

برای تقویت مهارت‌های تفکر در راستای حل مسئله سازمانی و تصمیم‌گیری مدیریتی، ما شما را به سفری در دنیایی متفاوت می‌بریم تا بتوانید در یک فضای جذاب و پویا مهارت‌های تصمیم‌گیری را با تمرکز بر مسائل سازمانی خودتان تقویت کنید.

ما یک فضای تصمیم‌گیری پویا خلق کرده‌ایم که در آن افراد می‌توانند به کمک تکنیک‌های تفکر، لذت حل مسئله و رشد و چالش پیوسته را تجربه کنند و با یکدیگر به رقابت بپردازند؛ یک فضای یادگیری پرچالش و هیجان به‌دور از هراس و استرسِ شکست برای مدیران، رهبران آینده و کارکنان سازمان‌ها…

The post 8 نمونه گیمیفیکیشن در آموزش | نگاهی به کاربرد گیمیفیکیشن در برندهای مطرح appeared first on راچونه.