عنوان مقاله ( فارسی): تفکر استراتژیک؛ آیا قابل اندیشیدن است؟
عنوان مقاله (انگلیسی): ?Strategic thinking: can it be taught
Long range planning 31 (1), 120-129, 1998
تلخیص: زهرا واحد
خلاصه مقاله :
در این مقاله لیدکا به مفهوم تفکر استراتژیک میپردازد و سعی در روشن سازی تفاوت آن با برنامه ریزی استراتژیک دارد. از نظر ویلسون تفکر استراتژیک، فکر کردن راجع به استراتژی برای ادامه توسعه و پیشرفت در برنامه ریزی استراتژیک است. مینتزبرگ نیز معتقد است تفکر استراتژیک متفاوت با هر واژه دیگری که زیر چتر مدیریت استراتژیک قرار گرفته نیست. بلکه یک راه بخصوص تفکر است با ویژگیهای خاص و کاملاً متمایز. گری همل نیز تفکر استراتژیک را خلق معماری استراتژیک میداند.
لیدکا تفکر استراتژیک را شیوه به خصوصی از تفکر میداند، در مدل تفکر استراتژیک او، 5 عامل کلیدی وجود دارد.
- چشم انداز سیستمی.
- فرصتطلبی هوشمندانه.
- مبتنی بر فرضیه.
- تفکر در محور زمان.
- تمرکز بر هدف.
چشم انداز سیستمی
متفکر استراتژیک، یک مدل ذهنی یکپارچه از کل سیستم خلق ارزش از ابتدا تا انتها دارد و ارتباطات درونی زنجیره را درک میکند. بیشتر مسائل و مشکلات سازمانی اشتباهات فردی نیستند، بلکه مسائل سیستمی هستند. بنابراین ضروری است تا در یک زنجیره به هم پیوسته، تاثیر و تاثرات رفتارها، هم در چشم انداز عمودی و هم در چشم انداز افقی لحاظ شود.
فرصت طلبی هوشمندانه
ایده اصلی فرصت طلبی، باز بودن و پذیرای تجربیات جدید بودن است، و تلاش برای طراحی استراتژیهای جایگزین. مینتزبرگ این مرحله را تمیز دادن بین استراتژیهای تعمدی و استراتژیهای پدیدار شونده میداند. همل معتقد است، برای خلق آینده و استراتژی آینده باید سلسله مراتبی از تصورات بسازید و سهمی برای خلق ایده های جدید کارمندان در نظر گرفته باشید.
مبتنی بر فرضیه بودن
در تفکر سیستمی، میتوان با الهام از روش علمی در خصوص شرایط جدید فرضیه سازی نموده و با تست فرضیه به روشهای بهینه دست یافت. در دنیایی که اطلاعات مدام در حال افزایش است و محدودیت تفکر وجود دارد، توان فرضیه سازی خوب و تست آنها از هر زمان حیاتی تر است. تست فرضیه ها با سوال if… the معنا مییابد.
تفکر در محور زمان
استراتژی منحصراً با نگاه به آینده، شکل نمیگیرد. بلکه پلی است بین وقابع جاری و مقاصد آینده. اهداف استراتژیک دربرگیرنده کشش و توانش مشخصی از پیشرفت میباشند. بنابراین، تفکر استراتژیک همیشه به معنای تفکر در محور زمان است چرا که آینده از جایی به جز گذشته نشات نمیگیرد پس گذشته، ارزش پیش بینی کنندگی دارد. تفکر استراتژیک با استفاده از حافظه سازمانی، گذشته و حال و آینده شرکت را به هم متصل میکند.
هدف محوری
هدف محوری و حرکت در جهت دستیابی به آن نوعی خاصیت جهت دهندگی به فعالیتهای اعضا میدهد. هدفهای استراتژیک، سه ویژگی اساسی دارند؛ direction، discovery و destiny. نویسنده معتقد است هدف استراتژیک تمرکزی جهت ذخیره انرژی سازمانی ایجاد میکند. در چرخه نامتجانس و ناهماهنگ تغییر، انرژی روانی کمیابترین منبع سازمان خواهد بود. سازمانی موفق است که بتواند از این منبع استفاده بهینه کند. نویسنده در انتها به بیان تفاوت بین تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک میپردازد.
تفکر استراتژیک | برنامه ریزی استراتژیک | |
فرایند تفکر | ترکیبی،واگرا، خلاق | تحلیلی همگرا، موسوم به قراردادی |
هدف | هدف کشف استراتژیهای جدید به صورت متفاوت از حال و گذشته | برنامه ریزی برای عملیاتی نمودن استراتژی و حمایت از فرایند تفکر استراتژیک. |
چرخه یادگیری | دو مرحله | تک مرحلهای |
با وجود تفاوتهای بین تفکر و برنامه ریزی اسراتژیک نمیتوان رای بر برتری یکی از آنها صادر نمود و هردو در یک فرایند رفت و برگشتی و تکاملی به بهبود مدیریت استراتژیک میانجامند.